نگاهی به نمایش ماهی قرمز نوشته حمیده احمدی جوان و کارگردانی مشترک مارال ناطقی و میلاد عبدی
نوشدارو با طعم اروند

تئاتر مازندران_نادیا فرجی؛ نمایش ماهی قرمز روایتی نو از شهادت غواصان دست بسته اروند می باشد، داستان چهار دوست ماهیگیر مازندرانی که در بازار شب عید مشغول فروش ماهی قرمز هستند و با تلنگر افتادن و مردن یکی از ماهی قرمزها یاد شهدای غواص مازندرانی افتاده و داستان شهادتشان را برای مردم روایت می کنند.
در وهله اول باید بگویم که تئاتر خیابانی و صحنهای تفاوتهایی دارند که متاسفانه مورد توجه بسیاری از کارگردانها قرار نمیگیرد، به عنوان مثال بخشی از تئاتر خیابانی از تئاتر بیچیز گرفته شده و برخلاف تئاتر صحنهای که از دکور، نور و دیگر عناصر صحنهای برخوردار است نباید متکی به آنها تولید شود، در واقع نمایش خیابانی نمایشهایی است که در میادین، پارکها، خیابانها و در فضای غیر سالنی اجرا میشود و در قید و بند پروژکتورهای رنگارنگ، لباسهای فاخر، گریمهای اغراق آمیز و سالنهای سربسته نیست.. در نمایش ماهی قرمز اما چیزی که در نگاه اول به عنوان مخاطب توجه مرا به خود جلب کرد دکور مربعی شکل پر از آبی بود که به عنوان استخر آب در خیابان قرار گرفته بود و مشخصا کارگردان این دکور را برای اجرای بازیگران در آب و حتی میزانسنهای از قبل تعیین شده سانتیمتری در نظر گرفته است و یا پروژکتوری که بالای دکور نمایش در نظر گرفته شده تا در انتهای نمایش از آن برای طراحی نور قرمز روی استخر استفاده شود، اینها عناصری بودند که به عنوان مخاطب در شروع نمایش این سوال رو برایم مطرح کرد که آیا بهتر نبود اجرای نمایش ماهی قرمز را روی صحنه میدیدم و نه در خیابان؟! نقطه ضعفی که متاسفانه در اکثر کارهای خیابانی مشهود است..
نمایشهای خیابانی در ایران عمدتاً جنبه سرگرمی و گاهاً تهیجی دارند، این گونه نمایشها عموماً داستان پردازند و با مخاطب بده بستان کلامی دارند شاخصههایی که در این نمایش از ابتدا به خوبی به چشم میخورد کارگردان از همان ابتدای نمایش با بده بستان درست بازیگران با تماشاگران و دادن ابزاری چون ماهی قرمز در کیسه آب و روبان قرمز و سوال و جوابهای بازیگران از مخاطب سعی در همراه کردن انها با فضای نمایش دارد، انرژی و پتانسیل بالای بازیگران و اجرای صمیمی و خودمانی که بازیهای یک دست و روانی را در نمایش ویترین کرده بود از همان ابتدای نمایش تاثیرگذاری مستقیم بر تماشاگر دارد و آنها را با لحظات طنز و غمگین اثر همراه میکند. استفاده درست از قطعات موسیقی و آوازی مازندرانی که سعی در ایجاد نوستالژی در تماشاگر دارد همراه با تصویرگریهایی چون کشتی و بازیهای بومی مازندرانی در ابتدای نمایش هیجان و شوری در تماشاگر به وجود میآورد که باعث می شود آنها با اشتیاق هرچه بیشتر برای مطلع شدن از خط قصه و پرداخت نمایشی توسط نویسنده ،کارگردان و گروه اجرایی، نمایش را همراهی کنند. در واقع کارگردان موسیقی و اواز بومی منطقه را به خدمت میگیرد تا فضای ارتباطی با مخاطب بومی را در همان زمان ابتدایی نمایش به یک فضای گرم تبدیل کند و از این طریق یعنی استفاده از عناصر سرگرم کننده بتواند از ابتدا یک ارتباط پویا را به مخاطب بدهد و این باعث می شود که شروع نمایش به عنوان نقطه ی قوت اثر به حساب آید.
تئاتر خیابانی از منظر محتوا و مضمون باید از وجوه مستند و مسائل اجتماعی روز برخوردار باشد، راهکار ارائه دهد و یا حداقل اظهار نظر کند. این ویژگی نیز در ایده و پرداخت قصه ای اثر ملموس است، تم اصلی نمایش ماهی قرمز جنگ می باشد، قصه یکی از عملیاتهای جنگ ایران و عراق را روایت میکند جنگی که سالها پیش تمام شده است اما تبعات آن تا به امروز ادامه دارد.. همه ما به خوبی میدانیم که جنگها در واقع هیچ وقت تمام نمیشوند فقط تاریخشان مصرف میشود و از خاکی به خاک دیگر انتقال مییابد مثل همه جنگهای امروز، جنگهای خارجی، داخلی، حتی میان مردمان کوچه و بازار و بین خودمان.. در این میان فقط مردان نیستند که تباه شوند زنان، فرزندان، پدران و مادران..
دو تن از اشخاص نمایشی این اثر از خانواده همین شهدای غواص مازندرانی هستند که هنوز هم در زندگی امروزشان تاثیر جنگ سالهای پیش را میبینیم.. وجه نقد و اعتراضی نمایش خیابانی که از شاخصههای اصلی آن است در این اثر به خوبی دیده میشود، نویسنده و کارگردان به درستی با یادآوری لحظاتی از جنگ با به سخره گرفتن و اعتراض به باعث و بانی آن و تاثیرش حتی در سالها بعد از ان در زندگی امروز بازماندگان، جنگ را به نقد میکشد و اعتراض خود را به این مسئله بارها عنوان می کند.. اما نقدی که میشود به متن نمایشی وارد کرد مربوط به ساختار آن میباشد، ماهی قرمز قصه آشنای قدیمی را روایت میکند که که در ساختار نمایشی بیشتر از دیالوگ به واگویه و روایت متکی است نقطه ی ضعف نمایشنامه که می تواند در اجرا بسیار خودنمایی کند و باعث خستگی تماشگر
و قطع شدن نخ ارتباطی او با نمایش شود.. از آنجایی که زمان و طول اجرا در تئاتر خیابانی قرارداد نوشته شدهای ندارد و چون با رهگذر و عابر طرف هستیم نه تماشاگر از قبل دعوت شده بهتر است آثار خیابانی بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه تولید شوند در این نمایش با حذف ۵ تا ۱۰ دقیقه در بخش روایی و تبدیل روایت به دیالوگ و بده بستان بیشتر بازیگران در قلب خط قصه، میتوان نمایش را در سطح قابل قبول تری به تماشاگر ارائه کرد.
معمولا در تئاترهای خیابانی میزانسنها در اختیار بازیگران قرار دارد و حرکات آنها نسبت به زاویه دید تماشاگران و واکنش آنها رقم میخورد شخصاً فکر میکنم برای جلوگیری از شلختگی و بینظمی در اجرا به واسطه این مشخصه نمایش خیابانی رد پای کارگردان نمایش در کارگردانی اثر به پر رنگی دیده میشود و همه چیز را در چارچوب و چارتبندی از قبل تعیین شده قرار میدهد. میزانسن های از قبل مشخص شده،دکور استخر آبی نمایش که بسیار کاربردی از آن استفاده می شود ولی نمایش را به سمت اجرای صحنه ای می کشاند، نورپردازی های دقیق، قرار گرفتن بازیگران درست در جایگاهی که کارگردان از قبل تعیین میکند و زاویه دید تماشاگران که خیلی عنصر قابل توجهی در نظر گرفته نمی شود و این به خودی خود یک نقطه ضعف برای نمایش خیابانی به حساب میآید.. (به عنوان مثال اگر عابری، رهگذری از اواسط نمایش بخواهد برای دیدن اثر به آن اضافه شود حتماً میبایست در نیم دایره جلوی اجرا قرار بگیرد تا زاویهای دید کامل بر اجرای نمایش داشته باشد)..و دوباره تکرار می کنم، اینها تماماً ویژگیهایی بود که در حین دیدن اجرا مرا به به عنوان یک مخاطب به این فکر فرو میبرد که آیا بهتر نبود این نمایش در قاب صحنهای تعریف میشد؟ البته موارد ذکر شده از پتانسیل بالای اجرا چیزی کم نمیکند چرا که مهمترین اتفاق یک اثر نمایشی در هر قالبی که باشد ارتباط گرفتن با مخاطب و تاثیرگذاری بر آنهاست.. هدف اصلی مبادله یک تفکر عمومی و اجتماعی است که در توده مردم لحاظ میشود تا نسبت به پدیدهها و اتفاقات کنش داشته باشند، که از این جهت نمایش ماهی قرمز به درستی عمل میکند و تاثیرش را بر روی مخاطب میگذارد.. این فقط یک پیشنهاد است در جهت بهتر دیده شدن این نمایش، امید که ماهی قرمز را در اجراهای آتی در قالب صحنهای آن ببینیم.