در حال بارگذاری ...
...

نقدی کوتاه بر اجرای نمایش «یرما»

دارمی با جنبه های تراژیک

نقدی کوتاه بر اجرای نمایش «یرما»

دارمی با جنبه های تراژیک


اَرَس آذریان، نمایش یرما در سه پرده که در سال ۱۹۳۴ توسط فدریکو گارسیا لورکا نوشته شد درامی است که جنبه‌های تراژیک آن بسیار وزین است. زنی روستایی که هدفی جز مادر شدن در سرش نیست چرا که جامعه زیستی پیرامونش چنین توقعی را از او دارد و با وجود شوهری که در طول نمایشنامه صراحتی درعلاقه‌اش درفرزندآوری و پسردار شدن ، بعنوان یک میراث دار و ادامه دهنده خط خون و نسل دیده نمی‌شود ، درامی ماندگار را رقم می‌زند.

 سال ۱۳۸۰ مقابل گروه هنر دانشکده هنرهای دراماتیک در حال حذف و اضافه درس‌هایم بودم که دستی بر شانه ام نشست . همکلاسیم بودکه مرا آن شب به خانه اش دعوت کرد و گفت که می‌خواهند فیلم نمایش، عروسی خون که کارلوس سائورا آن را کارگردانی کرده است را روی نوار VHSببینند . آن شب اولین دیدار من با نمایش عجیبی بود که نویسنده‌اش فدریکو گارسیا لورکا بود.کسانی که این فیلم تئاتر را دیده‌اند گفته مرا تایید می‌کنند که چگونه سائورا این نمایشنامه را با بهره‌گیری از رقص های  اسپانیایی و حرکات بدن و موسیقی رمانتیک ریشه در فرهنگ اسپانول به روی صحنه برده است .در آنجا بود که من با ادبیات نویسنده ای آشنا شدم که قلمش سرشار از درد و رنج انسان‌های جوامع سنتی است.

نمایشنامه‌های یرما ، خانه برناردا آلبا و عروسی خون سه گانه‌ای که امضا و اسلوب لورکا را به خوبی به مخاطبین خود القا می‌کند و به واسطه آن جامعه غیر مدرن آندولسی که ترکیبی از فرهنگ اسپانیا با رگه‌های مسیحیت و اسلام درخود دارست را به نمایش می‌گذارد . وضعیت دراماتیکی که این نمایشنامه را بین درام و تراژدی معلق نگه می‌دارد، از ویژگی‌های بارز این نمایشنامه است . چرا که تنها شخصیت‌های این نمایشنامه از جنبه‌های اسطوره‌ای بَری هستند اما فاجعه و هولناکی اثر چیزی کمتر از تراژدی‌هایی همچون سه گانه تبای اثر سوفوکل ندارد.

حال پس از مدت‌ها، در تیرماه 1403نعیم صالحی ،کارگردان جوان و فعال شهسواری که از نوجوانی در عرصه تئاتر فعالیت مستمر داشته و اکنون چندسالیست که به دهه ۳۰ زندگی خود وارد شده ، این نمایش را با حضور جمعی از هنرجویان کلاس آموزش بازیگریش به روی صحنه تئاتر این شهر برده است. در یرما ، صالحی تلاشش را کرده تا به اصل نمایشنامه وفادار بماند ، اما گُداری دخل و تصرف در اثر اصلی لورکا نیز نموده است که البته این دست اندازی هیچ ایرادی در خوانشی نو از اثر اولیه ندارد. کارگردان به عنوان مولف ثانی این اختیار و امکان را دارد تا بازخوانی جدیدی از متن مکتوب را درفرمی تازه ارائه نماید . اما واقعیت امر این است که بازخوانی جدید ایشان شاید موفق به غُور در اعماق رنج‌های نوشته شده شاعرانه لورکا نشده باشد . هرچند که معتقدم که نمایش امری بصری در ارائه فرم هم هست اما به دست گرفتن متونی این چنین که بارقه تاریخی اجتماعی سیاسی و فرهنگی شناخته شده‌ای در ادبیات نمایشی جهان دارد ، نیازمند تامل بیشتری از سوی مجریان نمایش را دارد. از جمله اشارات بینا متنی لورکا به مریم باکره ، جسم و جنس مذکر درتحکم دستور و اعمال نظر مردانه، تقدیس و تنفیر زن مطیع ویا سرکش در نظام اجتماعی طایفه‌ها و عشیره های سنتی که دامداری کشاورزی و... از نمادها و نشانه‌های بقا و استمرار آنهاست . آنگونه که از عنوان این نمایشنامه تراژیک برمی‌آید ، یرما به معنای بی‌ثمری است که همین کلمه کلیدی دستمایه خوبی برای پرداخت در صحنه ، با نمایش تمثیل های مترادف عنوان نمایشنامه ، وزانت و قدرت مضاعفی به اجرا می‌داد . به عنوان پیشنهاد چرا از عنصر درختی که مبتلا به آفات شده باشد (در حالی که در پوستر نمایش موجود است) درختی که منبع و نماد باروری و بازدهی است، هیچ حضوری در صحنه ندارد عاملی که می‌توانست بنیه نمایشنامه را به خود سنجاق کند و در فرا متنHypertext  تاثیر خود را بر مخاطب بگذارد .لااقل اشاراتی به برخی از ویژگی‌های اجتماعی جامعه اسپانیای سنتی به این مهم کمک شایانی می‌نمود. هر چند که نباید از توانایی کارگردانی اثر و خلق تابلوهای بسیار زیبا در این کار غافل بود و طراحی تکنیکال نمایش به مدد بهره‌مندی از متریالی چون پارچه، بسیار هنرمندانه بود . البته نمی‌توانم انتظار بیشتری از بازی بازیگران این نمایش داشته باشم ،چرا که همگانشان هنرجویان نوپای کلاس بازیگری بودند اما کوشش دل دادگی شان به بازیگری و هنرنمایش کاملا مشهود بود . با این حال من در کارنامه نعیم صالحی اجرای نمایش یرما را بهترین کار او در مقام کارگردان تا کنون دیده‌ام و به مدد این اثر خوب به او و گروهش دستمریزاد می‌گویم.

 چراغ صحنه‌شان همیشه پرفروغ باد