بهای کالای فرهنگی در بازار عرضه و تقاضا
کالاهای فرهنگی که امروز در جوامع مدرن به آن توجه میشود، دیدن فیلم یا تئاتر، دیدن اجرای زنده موسیقی، شرکت در نمایشگاههای هنری و تجسمی و بازدید از موزهها و اماکن و اَبنیه تاریخی است که در کنار سفر به شهرها و یا دیدار از ملل دیگر و خرید کتاب و... در شکل آرمانی خودش معنا مییابد. لذا در جوامعی که تورم اقتصادی در آن به شکل قابلتوجهی، نبض آن را در دست خود دارد چگونه میتوان به این مهم دستیافت؟
ارس آذریان*، جمله معروفی از مجسمهسازی شهیر است که درباره آثار خلقشدهاش از سنگ میگوید که تنها زوائد و اضافات را برطرف نموده و آنگاه آن اثر هنری از دلسنگ، خودش را بروز داده است.
اگر این جمله را یک تعارف و یا فروتنی، از هنرمندی شاخص در هنر مجسمهسازی بهحساب نیاوریم، باید بگویم که این امر یک واقعیت است.
میان یک اثر هنری و یک اثر طبیعی چه وجوه تمایزی نهفته است که آنها را در برابر دیدگان مخاطبین خود به نمایش میگذارد؟
بین یک سازه فلزی همچون پُلی ستُرگ، با یک تابلوی نقاشی چه تفاوتی است؟
درحالیکه هردوی آنها توسط شخص یا اشخاصی طراحی و ساختهشدهاند، اما یکی را اثر هنری میدانیم و دیگری را یک اثر صنعتی. آیا یک اثر هنری نمیتواند یک اثر صنعتی نیز باشد؟ آیا عکس این امر نیز ممکن است؟
بسیاری از تئوریسینها و فلاسفه، امر هنری را ستودهاند و آن را ارج نهادهاند؛ اما افلاطون اثر هنری را یک تلاش بیارزش قلمداد کرده است.
او معتقد است که آنچه در جهان محسوسات قرار دارد، خود نمونهای است از حقیقتی که در جهان نامحسوس است. به عبارتی آن نمونه رونوشت و یا کپی از حقیقت ازلی خویش است پس چه اصراری است که از این نمونه کپی شده، رونوشت دست سوم دیگری خلق شود؟! لذا تولید اثر هنری کارایی در زندگی بشر ندارد مگر بعضی از ابزار و آلات. در مقابل ارسطو از اثر هنری با توجیهی خردمندانه حمایت میکند و آن اینکه، اثر هنری باعث پالایش و تزکیه مخاطب خود میگردد. پس هنر از ضروریات زندگی آدمی است و مخاطب با دیدن اثر هنری، خودش را ناخواسته صیقل میدهد. این هم از ُبعد فنی تأثیرگذاری اثر فرهنگ است که شرایط بهبودیافته زندگی انسانها در سایه تربیت صحیح و آموختن از طریق امر هنر به پیدایش تمدنی فاخر و صاحب اندیشه، منجر میشود.
لذا از نظر ارسطو و مداحان آثار هنری، نمیتوان جامعه انسانی را عاری از تولیدات هنری دانست. این مهم مسئولیت تمامی صاحبان قدرت سیاسی و صاحبان اندیشه را بالا میبرد و از آنان در راستای بهبود سطح جامعه انتظار میرود. توجه آگاهانه به رویکردهای هنری در یک جامعه، باعث ارتقاء اندیشه عمومی گردیده و سطح علم و دانش جامعه را بالا میبرد، درهای جدید را جهت حل مشکلات ساختاری جامعه میگشاید و از سطح بزهکاریها و ناهنجاریهای اجتماعات انسانی خواهد کاست.
آنچه در این رهگذر صاحبان قدرت متحمل میشوند، صرف هزینههای فرهنگی است. چراکه کالاهای فرهنگی همچون میدان، پل، اتوبان ، سد و ... قابلیت ارائه فیزیکی و مشاهده مداوم ندارند.
اثر هنری در فید بک و بازخوردی که در روان جامعه حاصل میکند مؤثر خواهد بود. آنچه که از آن با عنوان کالای فرهنگی یاد میگردد، منتج به نتیجه همین مطلب است که در سبد خانواده باید قرار گیرد؛ اما یک خانواده چگونه بایست این کالای فرهنگی را تهیه نماید؟ وضعیت معیشتی خانواده در این امر نقش بسزایی دارد. اگر بهصورت ماهیانه اعضای خانواده، توقع مصرف کالای فرهنگی را داشته باشند، باید پس از صرف، هزینههایی بابت خوراک، لباس، مسکن، درمان و ... به کالای فرهنگی برسند.
کالاهای فرهنگی که امروز در جوامع مدرن به آن توجه میشود، دیدن فیلم یا تئاتر، دیدن اجرای زنده موسیقی، شرکت در نمایشگاههای هنری و تجسمی و بازدید از موزهها و اماکن و اَبنیه تاریخی است که در کنار سفر به شهرها و یا دیدار از ملل دیگر و خرید کتاب و... در شکل آرمانی خودش معنا مییابد. لذا در جوامعی که تورم اقتصادی در آن به شکل قابلتوجهی، نبض آن را در دست خود دارد چگونه میتوان به این مهم دستیافت؟ همچنین تهیه کالای فرهنگی از مهمترین عوامل ارتقاء یا نزول فرهنگ یک جامعه است. هرچند که نخستین هدف یک کالای فرهنگی، امر سرگرم سازی است، اما سرگرم سازی به چه قیمت؟ تهیه و تولید کالای فرهنگی باید چه شرایط و اهدافی را پیگرد؟ در روزگاران ما که سرمایه، متاعی است که صاحبانش به بازگشت آن با آوردههایی دیگر، بسیار اهمیت میدهند، امر تولید اثر فرهنگی و وظیفه هنرمندان آن آثار بسیار اهمیت مییابد و با توجه به اینکه اثرگذاری کالای فرهنگی از هر نوش دارو و انوش دارویی، قویتر است، سرمایهگذارانی که سودای سود و استثمار مخاطبین را در سر میپرورانند، هرروز به راههای جدیدتری برای بهرهکشی، مسخ شدگان خود میاندیشند. هیجانهای کاذب، عنصر سکس و روابط جنسی، احساسگرایی و سانتیمانتالیزم صِرف، از نکاتی است که در تولید آثار فرهنگی سودآور، مورد وثوق قدرتهای بزرگ رسانهای جهان است.
بدین سبب نظرگاه افلاطون، در باب شئ هنری در اینجا خود را بروز میدهد. هنرمند این انسان خلاق، در چنین موقعیتی است که معنای شرافتمندانه خود و محصول خود را پیدا خواهد کرد. او کسی است که میتواند، دسترنج خود را چون کالایی مصرفی به بازار مکاره عرضه کند و یا آنکه برای تولید محصول شگرف خود، جایگاه فرهنگی وزین و فاخری را سبب سازد که رسانههای قدرتمند دنیا برای آن سر و دست بشکنند؛ اما سؤال اینجاست که درواقع اثر فاخری که رسانههای تولید پول و ثروت به دنبال آن خواهند بود، دارای چه ویژگیهایی است و آنها پولشان را برای چه اثر وزینی خرج میکنند؟ حال مدیومی همچون تئاتر و سینما و دستاندرکاران آن، چه تولیدات ویژه فرهنگی را باید ارائه نمایند تا آن کالا جنبههای ارتقاء فرهنگی و cultural داشته باشد و در رشد اجتماعی مخاطبین خود مؤثر واقع شود؟ چراکه تولید اثر فرهنگی نیازمند توجه به غولهای تجاری رسانهای، تورم اقتصادی، کیفیت فلسفی، سرگرمیسازی، کیفیت آموزندگی و... دارد.
* نویسنده و منتقد تئاتر