در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایش «به همین سادگی شاید»

برشی کوتاه از مواقع زندگی زوجی در جامعه معاصر ماست

 افشین آذریان؛ گفتگو کردن با دیگران امری بدیهی وسهل الوصول به نظر می آید.اما چگونگی برقراری و ایجاد یک ارتباط کلامی موثرکه از آن با عنوان  verbal communication - یاد می شود، از اهم فرآیند ارتباط دو طرفه است که منجر به دیالوگ با درجات کیفی متفاوت بین اشخاص می گردد.

این موضوع در زندگی روزمره بشر نقش حیاتی داشته وتنها حیطه امور نمایشی را شامل نمی شود. برخورد فرد دریک جامعه با افرادی همگن یا ناهمگن، مخاطبینی که هریک سبک زندگی و تربیت وآداب مختص خود را دارند و خواستگاه شخصیت اجتماعیشان با یکدیگر متفاوت است.بعنوان مثالی نمونه،فردی دریک خانواده مذهبی و سنتی را با شخصی که از طفولیت در خانواده ای با نگرشی باز و متجددانه رشد ونمو یافته است ،مقایسه کنید!

لذا در صورتی که مقرر گردد رابطه ای بین آن دو صورت پذیرد،شایسته است در شیوه ارتباط کلامی،هر دو طرف مراقبت و رفتار مناسبی در پیش گیرند و همچون روابط بین الملل، برخی از پروتکل های را رعایت نمایند.بدون شک برقراری ارتباط دو طرفه نیازمند پروتکل و مَنِشی است که برمدار اخلاق بوده و رسیدن به امر مطلوب و" نَمَط والای(طریق و روش) آن رعایت این امر در شُکوُه سخن است" 1

آنچه صاحبان اندیشه در علم ارتباطات در باب ارتباط کلامی به آن به عنوان راهکارها و شیوه های بهبود رابطه کلامی اشاره می کنند را به اختصار اینجا نام می برم : اندیشیدن قبل از صحبت کردن- استفاده از بیان مختصر و موجز

- درک مخاطب- مراقبت از لحن- توجه به زبان بدن- گوش دادن فعال- صحبت کردن با اطمینان- نشان دادن خود حقیقی- توجه به بازخورد مستمع و ممارست برای دست یافتن به مهارت های بیشتر ارتباطی است.

با این توضیحات ، زمینه برای نوشتن یادداشتی کوتاه در باب نمایش «به همین سادگی شاید» به نویسندگی مسلم خردمند و کارگردانی مسعود پورمرادی را آماده می کنم تا در پی این مقدمه نَقبی به این نمایش که در شهر نوشهر از5 الی 12 خردادماه 1402 به روی صحنه رفته است، بزنم.

نمایش«به همین سادگی شاید» برشی کوتاه از مواقع زندگی زوجی در جامعه معاصر ماست که دریک بعداز ظهریا عصر ، با بازگشت شوهر به خانه وآغاز گفتگویی تنش مند، به صحنه می آید. همه آن چیزی که ادبیات نمایشنامه این اثر قصد برملاکردن آن را دارد، عدم توازن درفرایند ارتباط و گفتگو بین زن وشوهری است که منجر به سوتفاهم می گردد که متاسفانه درد مشترک بسیاری از خانواده های کهنه و نو و دختران وپسرانی است که زیریک سقف زندگی مشترکی را آغازیده اند و با توجه به مقدمه کوتاهی که نخست ارائه نمودم، کشمکش حاصل از این ارتباط گیری ناصحیح، منجر به فاجعه ای به نام طلاق به شکل عاطفی و یا حقوقی است.

در واقع بسیاری از مشاجرات خانوادگی به دلیل عدم توانش در رساندن مفاهیم مستتر در پس کلمات وجملات و کردارها وپندارهای زن و مرد است که نتایج حاصله آن بیش از 50% جدایی ها در کشورهای جهان راشامل می شود. لحن بیان کلمات وحتی تُن صدا چهره گشاده وخندان وعباراتی که بار مثبت ومحبت آمیز دارند، راه حل بسیاری از این لجاجت ها و گیر وگرفت های اخلاقی است که در پس شرایط نامیمون اقتصادی، اجتماعی، تربیتی، جنسیتی همچون فتنه ای نفاق انگیز،پایه های زندگی مشترک را به لرزه می اندازد ومتاسفانه امروزه روز دیگر کسی نیست که این معضل را در خانه خود ویا اطرافیان و دوستان تجربه ننموده باشد.لذا بار معنایی کلمات آنچنان در ارتباط کلامی موثرند که نمی توان آن را نادیده گرفت. به عنوان نمونه این سه کلمه یک معنا را می دهند اما اثر و فرم آن تفاوت از زمین تا آسمان دارد: بفرما - بشین – بتمرگ.

نمایش «به همین سادگی شاید» در خود به آشکار کردن این امر می پردازد. سمانه نجارپور در نقش گلی نمی تواند رابطه عاطفی موفق و قابل قبولی با همسر خود برقرار کند. آنچه که از نظر او عادی وساده است از نگاه شوهر،صَعب و پرخسارت جلوه می نماید.همچنین مسعود پورمرادی در نقش بابک نیز از این گرفتاری مُستَثنی نیست و رنج کار خارج از خانه وخستگی وروابط بیرونی تامین معاش را خواسته وناخواسته با خود به منزل می آورد.

از زوایای فنی درام، نمایشنامه «به همین سادگی شاید» در بستر ادبی خود به خوبی توانسته این موقعیت را بیان نماید وکشمکش حاصله را همچون تابلویی چند وجهی و کوبیسمی ارائه کند. سیر بازگشتی و دایره وار به مبدا آغازین و شروع نمایش و رَوَند فرمیک روایت نمایشنامه،این متن را به صورت ضمنی ، به برخی از مولفه های آثار پست مدرن نزدیک می سازد که به زعم من از نقاط قوت این نمایش ، نمایشنامه آن است که توانسته است موقعیت ارتباطی زن ومرد را از زوایای گونگون- پرتنش- با متانت – عادی -با محبت - و در جایی بی اعتنا- در متن اثرجاری و ساری سازد و این نشانی از خلاقیت نمایشنامه نویس است.

هرچند که نمایشنامه درحد یک طرح ماند ونتوانست آنچنان که باید و شاید قوام و پختگی کافی را داشته باشد، اما در بطن نمایش حضور پررنگ ایده ادبی آن راکاملا مشاهده کردم.در مورد کارگردانی اثر و تا جاهایی بازیگری آن،این نمایش هنوز جای تمرین وتمرین وتمرین داشت تابه تکامل برسدو سپس به اجرا درآید. بهره مندی از میزانسن های نمایشی مبتکرانه درآن دیده نشد و حضور موسیقی زنده که می توانست بعنوان یک ایده کارگردانی مناسب در جای جای نمایش امکان خلاقانه تری را در اینهمانی حسی و دراماتیک برای مخاطبین نمایش بوجود آورد بکار گرفته نشدویا بسیار کمرنگ بود. بازیگران در بیان دیالوگ ها به گونه - پینگ پنگی – ضعیف بودندوسکته های فراوان داشتند که ظاهراُ فرم قوام نیافته بازیشان با محتوای نمایش ناخواسته مچ شده بود اما در اثرنمایشی، برای مخاطب آگاه ، آزاردهنده به نظر می رسید. یکی از بهترین پتانسیل های موجود برای کارگردانی نمایشنامه این نمایش که به آن توجهی نگردید، بازی درسکوت بازیگران بود که خود می توانست،سرشار از ناگفته ها درنمایش باشد.این نمایش نمایانگر بروز خصوصی ترین روابط احساسی وعاطفی این زن وشوهر بودکه تماشاگررا وارد حریم زندگی آن دو نفر می نمود لذا عدم توجه وعدم بکارگیری ونمایشی نکردن این خصیصه ها ،نمایش را اثری سطحی وشعاری نگاه داشت وبا توجه به تلاشی که صورت گرفت نتوانست بارمعنایی اثر را در بُعد نمایشی و فُرمال به مخاطب انتقال دهد.البته این نمایش را به دلیل تناسب نمایشنامه اش خوب دیدم و به همین خاطر است که اینگونه از آن توقع بیشتری دارم و ایرادات فنی یادشده در آن مثل بیرون کشیدن مو از ماست است که خود به آن کاملا واقفم اما اصولا دلیل این نگاه نقادانه من به این کار از باب ارزشمند بودن این نمایش است و به روی صحنه رفتن آن در جریان تولیدات نمایشی استان امری مثبت است که اینگونه مورد توجهم قرار گرفت. چرا که با تمام این تفاسیر باید عیب می چون که بگفتم هنرش نیز بگویم که انتخاب متن وتلاش همه اعضای این گروه نمایشی ستودنیست و در چنین برهه ای از زمان که انسان در بحران ارتباط صحیح وسالم به سر می برد، جای این دست ازآثار که مخاطب را درمقابل آینه ای تمام قد قرار دهد تا خودش را ورنداز کند، بسیارخالیست.

پس درپایان از تمام زحمات اعضای محترم این نمایش قدردانی می کنم وامیدوارم شاهد آثاری ارجمندازاین عزیزان باشیم.آثارنمایشی که چون همین نمایش، انسان را در رسیدن به کمال و ارتقا نشان دهد که راه رهایی از مشکلاتش را، رفتن به سر کوچه و خریدن یک پاکت سیگار و امیدبستن به دود آن نداند." رفتم سر کوچه یه پاکت سیگار بگیرم "2

 

چراغ صحنه تان هماره پرفروغ




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «زندانی خیابان دوم»

نگاهی به نمایش «زندانی خیابان دوم»

اَرَس آذریان؛ نیل ماروین سایمونNeil Marvin Simon  ۱۹۲۷ –۲۰۱۸ نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌ نویس آمریکایی از سرشناس‌ترین نمایشنامه ‌نویسان جهان و نویسنده نمایشنامه‌های - ...

|

گفت‌و‌گو با منتقد سی‌و‌‌پنجمین جشنواره تئاتر مازندران

مهدی روشن‌ضمیر: جای جوایز «کار اولی‌ها» در جشنواره‌های استانی خالی است
گفت‌و‌گو با منتقد سی‌و‌‌پنجمین جشنواره تئاتر مازندران

مهدی روشن‌ضمیر: جای جوایز «کار اولی‌ها» در جشنواره‌های استانی خالی است

مهدی روشن‌ضمیر، منتقد سی‌و‌‌پنجمین جشنواره تئاتر استان مازندران، خواستار آن شد که در جشنواره‌ها، بخشی مجزا برای نوآموزان و هنرمندانی که کار اولی هستند، در نظر گرفته شود.

|

نظرات کاربران (3)