در حال بارگذاری ...
به بهانه تغییر نام گروه نمایش کله ونک

مرثیه‌ای برای شایان شهروند تئاتر

حامد مربوط صادق؛ در مجلس ختم یکی از دوستان جوانم نشسته بودم، که مداح جلسه حرفی زد، که دلم لرزید، " الهی که خدا هیچ پدری را با غم از دست دادن پسرش، امتحان نکند. "

به بهانه تغییر نام یک گروه نمایش با سابقه دست به قلم شدم، به بهانه تغییر نام " کله ونک " به شایان

آنان که با بازی مهیج شهروند و مافیا آشنا هستند، با برخی از اصطلاحات این یادداشت، قطعاً آشنایی دارند.
فرض کن پدر باشی و شب به‌امید دیدن پسر به خواب رفتی که صبح راوی بازی زندگی، اعلام می‌کند "در شبی که گذشت، شایان با نقش شهروندی با تیر اجل، بازی ما را ترک خواهد کرد "

آری از شایان می‌نویسم، شایان شاهنده، شهروند تئاتر، شهروندی که با رفتنش دل پدری که هم استاد بود برایش و هم مراد، را شکست... و او را پیر کرد، پیرِ پسر بیست و یک ساله که یکماه مانده به زادروزش، سفری بی‌برگشت نمود و عمو بهزاد قصه ما را عزادار نبودنش کرد.

شایان در یک خانواده تئاتری به دنیا آمد و بر روی صحنه تئاتر بزرگ شد. حتی زمانی که نمایش " آل " را گروه تئاتر پدرش در سال ۱۳۸۰ تمرین می‌کرد, او نوزاد بود و در آمفی تئاتر، هم شیر می‌خورد و هم می‌خوابید، چون اعضای خانواده از صبح تا شب در سالن و همراه گروه در حال تمرین نمایش آل بودند.
بازیگری را در سال ۸۶ با تنها ۷ سال سن در نمایش" مازرون بهشته" شروع کرد و بعد از آن در نمایش‌های "در بارگاه یزید چه گذشت"، " لبخند در گودال "، "جشن تولد جانِ گو"، "هراس"، " آیین‌های مازندران" و.... ادامه داد.
او عاشق بازیگری بود. شب و روز برای اینکه نقشش را در بیاورد تمرین می‌کرد.درست مثل بازی مافیا، عاشق نقش شهروندی بود و برای نقشش و برای شهرش با جان و دل می‌جنگید.او یک شهروند وظیفه‌شناس بود، شهروند تئاتر که مرام را از مکتب پدر آموخت، و لقب " با مرام " از دهان دوستان او نمی‌افتاد.
آنقدر به قول امروزی‌ها برای دوستانش معرفت به خرج می‌داد که چند باری حتی تلفن همراه خود را برای رفع مشگل رفقای خود فروخت.
اما مرام و معرفت او تنها مختص برای دوستان و رفقا نبود. او در سال ۱۴۰۰ که پدر و مادرش مبتلای  ویروس کرونا شدند و ۲ هفته در بیمارستان امام ( ره ) ساری بستری بودند، تمام آن ۲ هفته را شب و روز در بیمارستان کنارشان بود. ‌یه پای او در طبقه بالا و نزد پدر و یک پای دیگر در طبقه پایین و نزد مادر بود و از آن دو پرستاری می‌کرد.
مرام و معرفت شایان به اینجا ختم نمی‌شد، او حتی به همه مریض‌هایی که در اتاق بیمارستانی که پدرش بستری بود رسیدگی می‌کرد.

شایان عاشق عمو بهزاد " پدرش " بود، همانگونه که عمو بهزاد عاشقانه او را دوست داشت.او نصفه‌های شب در بیمارستان وقتی که پدر خواب بود، سر و پای پدر را با گلاب شستشو می‌داد.
تنها بعد ۲ هفته از ترخیص پدر و مادرش از بیمارستان، به همراه چند تن از دوستانش برای در شرکت مسابقه تلویزیونی شهروند و مافیا شبکه سلامت عازم تهران شدو در زمان برگشت از تهران در تاریخ۱۴۰۰/۰۵/۲۱ بر اثر یک تصادف، شهروند تئاتر، شهر ما را ترک کرد.و از سفر به شبکه سلامت به سلامت نیامد.
هیچ واژه‌ای به نظرم نمی‌تواند مسکنی باشد بر درد‌های یک پدر، غم فرزند، عمو بهزاد تئاتر را پیرتر از آنچه در ذهن داشتیم کرد. صبحی نیست که در صفحه مجازی عمو بهزاد، دلنوشته‌های او با شایان را نخوانم و اشک نریزم....
عمو بهزاد کله ونک، ولی تئاتر را، همان که روزی عشق شایان بود را تعطیل نکرد. او به عشق شایان دوباره بر صحنه خلق کرد اثری را و حتی نام گروه خود را به نام شایان تغییر داد.

عمو بهزاد به ما هنرجویانش درس بزرگی داد , که عشق چقدر می تواند زیبا باشد , که عشق تعطیلی  ندارد , درد دارد , هجران دارد , فراق دارد , اما اگر عشقی پاک و آسمانی  باشد , روز به روز ریشه می دواند در تار و پود وجودت وعمو بهزاد با عشق به شایان , عشق به تئاتر و عشق به همه کسانی که او را دوست دارند , همچنان نفس می کشد , او می‌داند که هر هنرجویی که در گروهش می‌آموزد، و هم من و امثال من که از مکتب او می‌آموزیم برای او نقش شایان را بازی می‌کنیم...او حالا  ده ها شایان دارد که عاشقانه او را دوست دارند. سایه اش  مستدام و روح شایان عزیز شاد و در آرامش ابدی.

 




مطالب مرتبط

از تولیدات گروه تئاتر قطره ساری

«آدم برفی و پنگوئن‌های قطبی» در ساری به صحنه رفت
از تولیدات گروه تئاتر قطره ساری

«آدم برفی و پنگوئن‌های قطبی» در ساری به صحنه رفت

نمایش «آدم برفی و پنگوئن‌های قطبی» از تولیدات گروه قطره ساری و به نویسندگی حمید رضا برزگر و کارگردانی مشترک ، لیلا پیام و حمید رضا برزگر از ۱۸ بهمن لغایت ۷ اسفند در ساری به روی صحنه رفت.

|

با هنرمندی هنرمندان سالمند

نمایش «آخرین بار کِی مادرت را بوسیدی» در ساری به صحنه رفت
با هنرمندی هنرمندان سالمند

نمایش «آخرین بار کِی مادرت را بوسیدی» در ساری به صحنه رفت

برای نخستین بار گروه تئاتر دیدار با هنرمندی هنرمندان سالمند مرکز سرای مهر ساری و به نویسندگی و کارگردانی منیژه معصومی نمایش « آخرین بار کی دست مادرت را بوسیدی » در این شهرستان به مدت ۱۰ شب ، روی صحنه رفت.

|

نظرات کاربران