در حال بارگذاری ...

یادداشتی بر نمایش‌های اجرا شده در سیزدهمین جشنواره تئاتر بسیج مازندران

افشین آذریان؛ مجتمع فرهنگی هنری امام(ره) تنکابن از ۳ تا۵ آبان سال جاری،شاهد برگزاری جشنواره تئاتر بسیج مازندران بود که مخاطبین آن جمعی از هنرمندان شرکت کننده استانی و مخاطبین شهرستان تنکابن وحومه بودند که با تمام کمبود ها و نداشته هایش بهانه ای شد تا هنرمندان استانی این عرصه با اراِئه نمایش هایی با کم و کیفی متفاوت درکنار یکدیگر به رقابت بپردازند و در این مطلب، نگاهی کوتاه به هر یک از این آثار خواهم داشت:

نخست نمایش صحنه ای - خلیل خولی - نمایشی از شهرستان محمودآباد که به مقطعی از زندگی دختری پرداخت که پدرش خلیل، از تعزیه خوان ها و نقش پوش خولی از سپاه اشقیا وحمل کننده سرامام حسین(ع)در جنگ نینوا بود. در کارگردانی این نمایش ،تمام سعی وکوشش پردازنده های نمایش که به صورت تک پرسوناژ و توسط بازیگر زن صورت گرفت،بهره گیری از آکسسوار و لوازم موجوددر صحنه بود وبالابردن اثر روانی با به کارگیری موسیقی تکرار پذیری بود که برای لحظات نمایش ازآن استفاده می شد(بخشی از تم موسیقیایی فیلم چشمان بازکاملا بسته - جاسلین پوک )همچنین اجرای با قدرت بازیگر زن بسیاری از ضعف های نمایش را پوشاند ضعفی که بیشتر در ساختار نمایشنامه بود .مخصوصا پیوست ابتدایی نمایشنامه اثر که نتوانسته بودبه بخش تاریخی نمایشنامه تکیه دهد. به عبارت ساده تر ، دو تکه معاصر وگذشته باهم غریب به نظر می رسیدند که پیشنهاد می کنم نویسنده نمایشنامه با پرداختی جدیدتر و قوی تر،محتوای نمایش رانمایشی تر سازد.

 

دوم ،نمایش – گور بی نشان قاسم – از شهرستان آمل.هیچکدام از نمایش هایی که بیرون از سالن این جشنواره به اجرا در آمده بودند،خیابانی نبودند.بلکه به این گونه نمایش ها که در فضای باز به اجرا در می آیند و مردم به دورآن حلقه می زنندو به تماشا می ایستند، نمایش میدانی گویند. اما نمی دانم چرا دبیرخانه جشنواره از این نمایش ها با عنوان خیابانی یاد می کرد.که توضیح درباب نمایش خیابانی ،که - آگوستو بوآل - سردمدارآن است در این مقال نمی گنجد.نمایش میدانی گوربی نشان قاسم در مدت زمانی کوتاه به زندگی مصیبت بار زنی می پرداخت که شوهرش به جنگ رفته بودوحالا پس از سالها به خانه اش ، گویی که در شرق ایران – خراسان است بازگشته بود وحالا زن راوی ملاقات با مردی بود که از آن شوخ طبعی و مهربانی گذشته،چیزی جز موج گرفتگی میدان جنگ و بیماری عصبی و... با خود به ارمغان نیاورده بود.نمایش یاد شده به دنبال روایتی بود از زبان زنی روستایی که از شوهر بازگشته از جنگ به طرف گوری در افغانستان حکایت می کرد که مسخ موج گرفتگی وفراموشی شده بود و اکنون درآن سوی مرز مشترک مدفون بود.هرچند که این نمایش،دارای ساختاری قوی در طرح و یا نمایشنامه اش نبود،اما در بهره گیری از بازیگرانی که حرکات موزون انجام می دادند و به اوج وحضیض و شادی وغم نمایش کمک می کردند،هوشمندانه توجه شده بود و اگر این بخش مکمل از نمایش حذف می شد،روایت زن روستایی خراسانی ابتر می ماند وجذابیتی نداشت.

 

سوم،نمایش میدانی - علم بهتر است یا ثروت –از شهرستان نکا.این نمایش هم به لحاظ طرح دچار نقصان بود اما در مدت زمانی کمتر از سی دقیقه توانسته بود،مخاطبین خود راجذب و زمانی مفرح برایشان مهیا سازد.مادری روستایی به شهر می آید وبا در دست داشتن عکسی از دخترش به دنبال او در خیابان ها و در بین رهگذران می گردد.که ناگاه با دخترش برخورد می کند واز او می خواهد به روستا بازگردد،اما دختر از این امر امتناع می کند و حاضر نیست با مرد ثروتمندی که مادر،در روستا برای او در نظر گرفته عروسی کند،برایش بچه بیاورد و در شالیزار برنج ،کار کند.نمایش با آشتی مادر و دختر پایان می یابد.

 

چهارمین نمایش ،نمایش صحنه ای - پرواز پرندگان مهاجر صبح روز فردا – از ساری،این نمایش نیز همچون سَلَف قبلی خودنمایش -علم بهتر... - شادی بیشتری را برای مخاطبین خود به ارمغان آورد. یک ملودرام ساده از تلاش گروهی که می خواهدفیلمی دفاع مقدسی بسازد و تشویش اینکه آیا آن فیلم مانند دیگر آثار سینمایی دفاع مقدس ادوار گذشته،در این برهه ،مخاطب خواهد داشت؟نمایش از تلاش دو دوست بومی جنوبی که پیوستی را بین گذشته در جنگ ایران وعراق و حال در جنگ داخل فیلم سینمائیشان رخ می دهد رادر صحنه می نمایانند.ولیکن وزن این نمایش در لحظاتیست که Irony یا طنز موقعیت در نمایش جلوه بیشتری دارد و کارگردان با بهره گیری از تصاویر آرشیوی و همینطور ساخته شده در ابتدا و انتهای نمایش،حس دیدن این اجرا رابه حس دیدن یک فیلم نزدیک می کرد.نمایش اما به لحاظ درام نویسی در نمایشنامه دچار کم وکاستی هایی است که بازنویسی مجددی را می طلبد.

 

پنجم،نمایش صحنه‌ای – اودنگ -از شهرسشتان بهشهر.اودنگ یا آسیاب آبی که در گویش تنکابنی به آن - آودنگ -نیز گفته می شود،زندگی پیرمردی به نام فرج و همسرش ملوک و همینطور آسیابش رابه نمایش می گذارد که رسول نور چشمش به جنگ رفته و فرج از رفتنش غمناک و در پی آن است تا به دنبال او راهی شود. همچون یعقوب که در فراغ یوسفش چون مرغی پرکنده می گریید ومی نالید.از مهمترین نکات قوت نمایش یادشده،نمایشنامه اش بود.دیالوگ های روان و خوش آهنگ وپایانی که در اندیشه شرقی،بازگشت دوست حتی بدون حضور فیزیکی هم خودش باعث شادمانیست.این نمایش توانست از عامل موسیقی به عنوان یک تقویت کننده احساس و پیوند دهنده حالات روحی و روانی دو بازیگر اصلی اش به خوبی بهره مند شود.نمایشی که در ظاهر نشان می داد ماه های زیادی صرف تمارین سازندگانش شده وکارگردانی سنجیده ای در کل اثر دیده می شد.همچنین ایده های خوبی در صحنه پردازی و طراحی صحنه داشت،اما صحنه نمایش مکانی برای ارائه همه دکورهای یک زندگی واقعی نیست و طراحی صحنه این نمایش ایجاز بیشری را می طلبید.

 

ششمین اثر،نمایش میدانی - ماروپله – از شهرستان آمل.نمایشی که در آن به اپیدمی کرونا در غالبی طنز پرداخته شد و در خط مقدم مبارزه با این بیماری همه گیر،پزشکان و پرستاران بودند و از نکات قابل اشاره در این کار،آشنا نمودن مخاطبینش در جدی گرفتن بیماری هایی از این دست است.همچنین این نمایش تقدیم شد به یکی از پزشکان متوفی مدافع سلامت آمل،مرحوم دکتر بهرام طهماسبی.اشاره این نکته نیز بی فایده نخواهد بود که اولین شهیده مدافع سلامت نیز،مرحومه نرجس خانعلی زاده از پرستاران فارغ التحصیل دانشگاه آزاد تنکابن بود.روح همه مدافعین متوفی سلامت قرین رحمت پروردگار باد.

 

هفتم نمایش صحنه ای – صنم – از ساری که درآن بازیگر زن،نقش نفس گیری را به نمایش گذاشت .طراحی صحنه با روند نمایش مناسبت داشت ومکانی که در هر بخش از ارائه موتیف های نمایشنامه،در نظر مخاطب باورپذیر بود.ازاتاق خواب یک خانه تا اتاق بیمارستان و تیمارستان.رنگ سفید اتاق و کف آن و بادکنک ها ،به بی تفاوتی جهان به سرنوشت محتوم کاراکتر اصلی کمک می کرد و درام زندگی تباه شده او را به خوبی معنا می بخشید.هر چند نمایشنامه اثر از ضعف های ساختاری برخوردار بود ،اما در کل نمایش صنم از نگاه من نمایش قابل قبول و تامل برانگیزی بود.

 

هشتمین  نمایش متعلق به شهرستان ساری با نام– جامانده –بود.نمایشی میدانی که اگر خیابانی اجرا می شد،بسیار جذابیت بیشتری داشت.هرچند که توانسته بود برخی از فاکتور های نمایش خیابانی را که همان دخالت مستقیم مخاطبین و رهگذران در روند اجرای نمایش است  را وارد اثر نماید و در ذهن مخاطبین خود کنشی مضاعف را باعث گردد.نمایش جامانده ،روزگار عصیان جانبازی که از کاروان همرزمان شهیدش باز مانده را به نمایش می گذارد که در میان اخبار اختلاس ها،دزدی های مدیران نالایق،بی عدالتی ها،حق کشی ها وچپاول حقوق تنگدستان،خود نیز آماج حمله برخی از همشهریانش می شود که او را نیز متهم به این نابسامانی ها می کنند.جمله کلیدی را در این نمایش از زبان بازیگر اصلی می شنویم که می گوید:اعتبار هر مکانی به آدم هایی است که درآن خاک زیسته اند،بسیار تامل برانگیز است.

 

نمایش نهم جشنواره – آکوستیک مین – از ساری،که حوادث معاصرایران وجهان را از انقلاب تا هجوم استثمارگران به ثروت و منابع کشورها،تولد وپیدایش داعش و مبارزه مظلوم و ظالم و خیر وشر رابا بهره گیری از بدن بازیگران،ماسک ها،نور،صدا،تروکاژهای صحنه ای و موسیقی به نمایش گذارد و مخاطبین خود را به وجد آورد. در این نمایش ما با موتیف هایی از نمایش های فرم گرا که اندیشه مشخصی را تبلیغ می کنند روبرو هستیم.همچنین بهره مندی از فاکتورهایی از نمایش های حماسیEpiceوگزاره گرایی اکسپرسیونیسمی در آن دیده می شد که اغراق حرکات شریرانه و عکس العمل مقابل آنها را واضح تر می نمود.

 

دهمین نمایش،نمایش صحنه ای – بی در کجایان – از شهرستان تنکابن،نمایشی که نقطه قوت و ستون اصلی آن،نمایشنامه اورجینالی بود که کارگردان اثر آن را به رشته تحریر در آورده بود که در سه بخش مقدمه ،میانه اثر و نتیجه گیری به خوبی پرداخت شده بود و تعلیق نمایشی بسیار مناسبی را به همراه داشت. هرچند که به نظر من می توانست اثر بهتری در زمینه کارگردانی باشداما این را همه می دانیم که هیچ محصول هنری بی نقص نیست.با این حال داشتن یک متن نمایشی محکم و دراماتیزه شده خوب باعث می شود که عوارض کار در زمان اجرا کمتر به چشم بیاید. این اصل که نمایشنامه ای خوب می تواند یک اثر را بالا بکشد، کاملا  مبرهن و عیان است.

 

بی شک تمامی گروه های نمایشی در این جشنواره،تمام تلاش خود را نمودند تا آثار در خور ومرتبه عالی را ارائه نمایند ولی در مقابل ،این انتظار می رفت تا مسئولین برگزاری جشنواره اقدامات رفاهی و خدماتی مناسب تری را در بخش های تبلیغات،بولتن،پذیرایی در مکان برگزاری جشنواره در نظر می گرفتند.هرچند بعضی از دستگاه های اداری شهرستان تنکابن همکاری داشتند،اما بار زیادی از امور اجرایی بر دوش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تنکابن بود که با یاری جمعی از همکاران اداری وجمع بیشتری از فداکاری هنرمندان انجمن نمایش این شهر ،بدون هیچ مزد و مواجبی مایع گذاشتند و کار را به سرانجام رساندند. لذا دبیرو دبیرخانه جشنواره باید قبل از برگزاری این گونه مراسم،موارد را ازقبل پیش بینی و در تدارک آن اقدام می کردند تا تمام انتقادات تنها به سوی یک اداره فرهنگی شهرستانی گسیل نگردد.به امید برگزاری روز افزون برنامه های حمایتی دیگر از هنرمندان خالص هنر مقدس نمایش مازندران، سر بلند باشید.

 




مطالب مرتبط

گفت‌و‌گوی نوروزی با پیشکسوت تئاتر و سیاه بازی مازندران

محمد جونیان: وظیفه هنرمندان ایجاد نشاط اجتماعی است
گفت‌و‌گوی نوروزی با پیشکسوت تئاتر و سیاه بازی مازندران

محمد جونیان: وظیفه هنرمندان ایجاد نشاط اجتماعی است

محمد جونیان هنرمند پیشکسوت سیاه بازی استان مازندران بر این باور است که هنرمندان که حس زیبایی دارند و باید این حس زیبا را به مردم انتقال بدهند و این جزئی از وظایف ذاتی هنرمندان است که باید شادی و نشاط را بین مردم ببرند و با تمام مشکلاتی که در سرراه خود دارند، آن‌ها را امیدوار ...

|

نشست تخصصی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی با انجمن هنرهای‌ نمایشی مازندران برگزار شد

نشست تخصصی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی با انجمن هنرهای‌ نمایشی مازندران برگزار شد

با محوریت گزارش فعالیت و بیان دغدغه های حوزه نمایش و تصمیم گیری در خصوص انتخابات هییت مدیره انجمن نمایش، نشست تخصصی اعضای این انجمن با مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران برگزار شد.

|

با مشارکت انجمن هنرهای نمایشی مازندران صورت گرفت

برگزاری بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره دانشجویی «نعم» در نوشهر
با مشارکت انجمن هنرهای نمایشی مازندران صورت گرفت

برگزاری بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره دانشجویی «نعم» در نوشهر

در بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره دانشجویی «نعم» که به دبیری مسلم خردمند برگزار می‌شود، آثار تولیدی دانشجویان افسری دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره)، با موضوع دریا، نیروی دریایی ارتش و ماهیت دفاعی نیروهای دریایی بر صحنه می‌روند. 

|

با اعلام آرای هیئت داوران

سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر مازندران برگزیدگانش را شناخت
با اعلام آرای هیئت داوران

سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر مازندران برگزیدگانش را شناخت

سی‌و‌پنجمین جشنواره تئاتر استان مازندران 23 آبان در آیین اختتامیه برگزیدگان خود را در بخش‌های مختلف معرفی کرد و 4 اثر به جشنواره تئاتر مناطق فجر معرفی شدند. این نمایش‌ها در بخش صحنه‌ای «خواب نامه» و «کارنامه بندار بیدخش» و در بخش خیابانی «پوتین» و «مغزهای کادو‌پیچ‌شده» ...

|

نظرات کاربران