گفت و گو با فاطمه زندی هنرمند نوشهری
تئاتر در انتظار هوا است تا نمیرد چرا که همیشه تئاتر قربانیِ این زمانه بوده
فاطمه زندی : من امید دارم به سبز شدن دوباره ی تئاتر در این روزگار بی رنگ
فاطمه زندی هنرمند نوشهری با خبرنگار ایران تئاتر در مازندران به گفت و گوی نشست در ادامه گفتن و گو او را با روابط عمومی انجمن هنرهای نمایشی مازندران در ادامه میخوانید:
خودتان را معرفی کنید ؟
فاطمه زندی هستم متولو آبان ۶۹ در نوشهر دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر مدیر آموزشگاه هنرهای دراماتیک پیشدادیان اولین آموزشگاه تخصصی تئاتر در مازندران و تنها آموزشگاه بازیگری و هنرهای دراماتیک در نوشهر مدیر انجمن هنرهای نمایشی نوشهر کارگردان بازیگر و مدرس
چگونه با هنر نمایش آشنا شدید و از چه سالی اولین نمایشی که بازی کردید؟
من به واسطه ی برادرم دکتر میثم زندی از کودکی در هنرهای نمایشی فعالیت داشتم و اولین کار و تجربه ی بازی من سال ۷۶ بوده ودر تئاتر دانشجویی ایفای نقش داشتم.
چه نمایش های به عنوان بازیگر و کارگردان حضور داشتید؟
اولین نمایش بوسه بر سپیده دم بوده در سال ۷۶ که در کنار برادرم ایفای نقش داشتم و اولین و تنها ایتاد بنده در بازیگری هستند
در نمایشهایی چون: مهتاب در انتظار ،انتظار با گل نرگس،تثلیث،ابوذر،خاکستر برگ پاییز ،زاویه،کلفتها،فراموشی،شب در سیاهی چشمان من است،قبرم زیر پاهای توست، شب هزارویکم ، سوتفاهم و الئانا ایفای نقش اصلی داشته ام که همه اینهابه کارگردانی برادرم دکتر میثم زندی بوده و در چند فیلم کوتاه و مستند داستانی در صدا و سیما ایفای نقش داشتم و نمایشهای افرا ،چشمهایی برای سالومه ،پانته آ و روی زمین را کارگردانی کردم و هم بازی داشتم . و کارگردان کارهایی چون کله پیکهای آژانتینی ،مرگ در میزند،عاشورا بود و عاشورا هست ،گمشدنم تقریبا قطعیست،واپسین سه شنبه،کافکا در بستر ،شاید نجات یابیم و... بیش از ده نمایش کودک و بیش از بیست نمایشنامه خوانی بوده ام
حال و هوای این روزهای تئاتر ؟
حال تئاتر خوب نیست و در انتظار هوا است تا نمیرد چرا که همیشه تئاتر قربانیِ این زمانه بوده ... و من امید دارم به سبز شدن دوباره ی تئاتر در این روزگار بی رنگ
کلام آخر؟
خردمند مردم هنر پرورند
که تنپروران از هنر لاغرند
سعدی بزرگ