در حال بارگذاری ...
منیژه معصومی هنرمند ساروی

حال تئاتر مثل حال هنرمندان مجری خوب نیست

منیژه معصومی گفت : هنرمندان با ارزشی رو از دست دادیم که بی شک جایگزینی نخواهند داشت و روزهای سخت معیشتی رو درش قرار گرفتیم که آرزو میکنم در هیچ شرایطی کسی اون رو تجربه نکنه. ولی یک نکته خیلی مهم رو فراموش نکردم و هر روز اون رو با خودم تکرار میکنم و اون اینه که زندگی ادامه داره.

منیژه معصومی  با خبرنگار ایران تئاتر در مازندران به گفت و گوی نشست در ادامه گفتن و گو او را با روابط عمومی انجمن هنرهای نمایشی مازندران در ادامه می‌خوانید:

خودتان را معرفی کنید و بگویید چگونه با هنر نمایش آشنا شدید و از چه سالی اولین نمایشی که بازی کردید؟ 

منیژه معصومی هستم از کودکی به واسطه خانواده هنرمندم برادرانم خسرو و علی با تئاتر آشنا شدم و اولین نمایشی که به شکل حرفه ای در اون بازی کردم نمایش شهر قصه نوشته بیژن مفید و به کارگردانی خسرو معصومی بوده که نقش قصه گو را داشتم که بعد از خود آقای مفید برادرم دومین کسی بود که این نمایش موزیکال رو بر صحنه برد. این نمایش در سال گمون کنم ۵۴ در شهر بهشهر و ساری اجرا شد.

چه نمایش های به عنوان بازیگر و کارگردان حضور داشتید؟

در دوره قبل انقلاب  در نمایش شهر قصه. چگونه بیست ماهی رو بین ده نفر تقسیم می کنند نوشته داو‌د کیانیان به کارگردانی اسماعیل کیمیا و آنکه که گفت آری آنکه گفت نه اثر برتولت برشت و مرگ دست فروش و چند نمایش کوتاه مدرسه ای بوده. ولی بعد از انقلاب در نمایش الدوز و‌کلاغها نمایش عروسکی ماهی سیاه کوچولو و یک نمایش جنگی بود که بازی کردم بعد از اون تئاتر به دلایل متعدد تعطیل شد تا سال ۷۰ که به دعوت ارشاد  بهشهر عضو انجمن شدم و‌اولین نمایش نامه ام( یک روز با بچه ها در مهد کودک)  نوشتم و کارگردانی کردم که رتبه اول در استان مازندران که اون موقع گرگان هم جزء اون بود شدم.در سال ۷۸  به دلیل شغل همسرم به ساری مهاجرت کردم و اولین فعالیت جدی ام بازی در نمایش مهمان سرزمین خواب اثر چیستا یثربی بوده که در جشنواره های متعددی شرکت و بازیگری دوم کشوری رو در اصفهان کسب کردم.بعد از اون در نمایش های  بازگشت، وقتی فراموش شدیم، وانیا، یه شب مهتاب، نشانی، آیدا، کاشکی، جاده،  واوارون و حنابندان،  که تمامی نوشته خودم بودند بازی و کار گردانی کردم که اغلب شون در جشنواره های استانی کشوری و بین المللی حضور داشته و جوایز متعددی کسب کردند.گذشته از این به مدت ۱۵ سال در آموزشگاه فرهنگخانه مازندران در گروه سنی کودک و نوجوان مشغول آموزش هستم و حدود بیست و پنج اثر کوتاه ۷ تا ده دقیقه ای نوشتم که توسط هنرجویانم هر ساله در سالن هلال احمر بر روی صحنه رفت.چند نمایش از جمله مرگ همسایه اثر غلامعلی عرفان، مرگ در پاییز اثر استاد اکبر رادی، مرگ در می زند اثر وودی آلن، شازده کوچولو اثر آنتوان اگزوپری، ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی، ماهی با قلاب گریخته اثر ناصح کامکاری را در قالب نمایش خوانی کارگردانی و اجرا کردم.

حال و هوای این روزهای تئاتر !؟

حال تئاتر مثل حال هنرمندان مجری خوب نیست. ویروس کرونا به ما طی این مدت فهماند که مرگ از رگ گردن به ما نزدیکتر است. هنرمندان با ارزشی رو از دست دادیم که بی شک جایگزینی نخواهند داشت و روزهای سخت معیشتی رو درش قرار گرفتیم که آرزو میکنم در هیچ شرایطی کسی اون رو تجربه نکنه. ولی یک نکته خیلی مهم رو فراموش نکردم و هر روز اون رو با خودم تکرار میکنم و اون اینه که زندگی ادامه داره.

کلام آخر : 

و نکته آخر اینکه بهترین تجربه های کاری مو با هنرجویان نیاز ویژه داشتم که از سال ۹۰ شانس چشیدن طعم این تجربه شیرین و پرچالش نصیبم شد. از این بچه ها و خانواده هاشون خیلی آموختم و به کمک چراغ تئاتر، خونه دل خیلی از اونها رو روشن کردم که پاسخ تمامی سختی های طی این مسیر رو داد، و الان بیشتر از همه غصه این بچه هارو می خورم که به دلیل کرونا دوباره تو پیله هاشون حبس شدند چرا که شرایطی به مراتب حساس تر و پرخطر تر از ما دارند و متاسفانه من نمی تونم براشون کاری کنم. امیدوارم با رعایت بیشتر و توجه مسولین به این قشر آسیب دیده، شرایطی فراهم بشه که این هنرمندان خاص، به واسطه هنر نمایش به جامعه بر گردند و جون بگیرند‌. و آخرین حرف در این روزهای سخت هوای همو بیشتر داشته باشیم و باهم مهربانتر باشیم.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران