رضا امیرصالحی هنرمند بابلسری
تئاتر همانندکرگدن به تنهائی و خاموش و زخم خورده به راهش ادامه می دهد
رضا امیرصالحی گفت : تئاتر در ایران بی برنامه است.کرونا که اومد گمونم متولی های امر در دولت خوشحال شدن که فعلا بهانه برای تعطیلی جور شد
رضا امیرصالحی مشهور به رامین متولد دوم تیر ۱۳۵۴ بابلسر اهل آمل با خبرنگار ایران تئاتر در مازندران به گفت و گوی نشست در ادامه گفتن و گو او را با روابط عمومی انجمن هنرهای نمایشی مازندران در ادامه میخوانید:
چگونه با هنر نمایش آشنا شدید و از چه سالی اولین نمایشی که بازی کردید؟ و چه نمایش های به عنوان بازیگر حضور داشتید؟
از سه سالگی نقاشی هام موجوده که خانواده و حساسیت های مادرم در کشف استعدادم موثر بوده و مادرم معلم بوده و نقاشی هارو آرشیو کرده تو خونه نقش های گوناگون رو تقلید می کردم از اندوخته های تماشای تلویزون و سینما که می رفتیم معمولا و همینطور تعزیه در تکیه اسک.همینقدر یادمه به نیت یاد گرفتن مشتاقانه به تماشا می نشستم و البته علاقه پدرم به تئاتر که بی تاثیر نبوده قطعا و اولین نمایش های جدی رو از سال ۱۳۵۹ د تئاترشهر تهران همراه پدرم دیدم این اشتیاق و ذوق باهام بود تا سال ۱۳۶۳ که تونستم در کانون پرورش فکری آمل خودم رو اثبات کنم و بهم نقش دادن با دو تا دیالوگ و آوارگی از همونجا گریبانمون رو گرفت تا امروز . نمایشهایی که بازیگر بودم مربوطه تا سال ۱۳۶۸ و بعد اون جذبه سینما چنان مسحورم کرد که هنوز بازی نکردم و بدم هم نمیاد البته از بازیگری اما گمونم باید برای حصولش تلاش مضاعفی کنم و قداست بازیگری شوخی بردار نیست . از دانشگاه که اول مکانیک می خوندم رفتم سراغ کارگردانی و گاهی طراحی صحنه برای کار دیگران و البته تئاتر هم قبول شدم در دانشگاه هنر سال ۷۳ که مشغول تحصیل مهندسی بودم و نرفتم . از سال ۷۸ به صورت جدی که در تهران مستقر بودم کار تئاتر کردم با گروههای اداره تئاتر و طراح صحنه بودم و برای کارگردانی هم اقدام کردم که مثلا یکیش متن صبر زرد عبدالحی شماسی بود و ایشون اجازه اجرا در تهران رو ندادن؛چون اجرای تهران رو مختص خودشون می دونستن و نمی دونم اجرا کردن یا خیر.چند همکاری با تئاتر شهر هم پیش اومد دوره مدیریت حسین پاکدل و قرابت و مفاهمه ای که پیش اومد بین مون و محبت کردن فرصت دادن به بنده .
چه نمایش های را کارگردانی کردید؟
سال ۸۱ با آمیزقلمدون مرحوم رادی کارگردانی رو شروع کردم و تا حالا چند تا کار رو چه در مقام نوشتن چه کارگردانی به سرانجام رسوندم
از حال و هوای این روزهای تئاتر بگوید؟
تئاتر در ایران بی برنامه است.کرونا که اومد گمونم متولی های امر در دولت خوشحال شدن که فعلا بهانه برای تعطیلی جور شد؛چون هزار و یک دلیل برای نپرداختن بهش دارن و چه بهتر که اصلا نباشه اما کرگدن به تنهائی و خاموش و زخم خورده به راهش ادامه می ده و اتفاقا با شکوه و جلال می خرامه در این آشفته بازار اما بی تردید نه متولی امر که اهل حلقه تئاتره که تو رو فراز می بره و یا ساقط می کنه.حرمت امامزاده رو متولی داره.جائی تئاتر ما بالا می آد و به اوج می رسه که ییاد بگیریم خودمون متولی باشیم و پاسدار هم و باهم .
کلام آخر :
درود به اهل فن و سوته دلان واقعی .عرضی نیست .