در حال بارگذاری ...
پیام دبیر بیست و هشتمین جشنواره تئاتر استان مازندران

پیام دبیر بیست و هشتمین جشنواره تئاتر استان مازندران

می تراود مهتاب می درخشد شب تاب مانده پای آبله از راه دراز ... در بین همه اشکال هنری خلق شده توسط انسان های نخستین، شاید آیین های نمایشی از جمله مهم ترین و قابل توجه- ترین آنها محسوب می شوند. این امر شاید به خاطر شباهت قابل توجه آیین با زندگی بشر و ظرفیت بالای آن برای تفسیر مقصود متعالی انسان برای ارتباط با دنیای مافوق طبیعت باشد.

بارها شنیده ایم که هنر نمایش و تئاتر، مترادف فرهنگ است. تئاتر در توازی با حرکت پایدار ماده در جهان ما، همواره در حال تغییر و تحول است.
از دریچه تئاتر، هستی و جهان پیرامون ما، ایستا و ثابت نیست. دنیای تئاتر، دنیای تصاویر، تفکر و پرسشگری در حال صیرورت و شدن است. پرسش ها در تئاتر به مثابه کنشگری است.
اما یکی از پرسش های بنیادین خانواده تئاتر این است که آیا برای ما میسر خواهد بود، اندکی خود را از کنشگرها، خشم ها، اعتراضات و عصبیت های خود نسبت به وضع موجود خویش و منیت و انانیت، رها ساخته و درباره پرسش خود بیندیشیم؟
پرسش ما چیست؟ آیا ما پرسشگر هستیم؟
به یاد داشته باشیم هنرمند تئاتر، پرسشگر است. هنرمند تئاتر، اهل تفکر است. متفکران به دلیل آزاد بودن نسبی از اراده معطوف به عمل، تمایلات ایدئولوژیک، قبیله گرایی، حزب اندیشی، سیاست زدگی و نیز به جهت مطالعه سنت های تاریخی و نحله های فکری، از نتایج، عناصر اندیشه و حرکت انسان، آگاهی بیشتری دارند. این آگاهی، هنرمند را به دانایی رهنمون می سازد و دانایی در او پرسشگری را ایجاد نموده و در امتداد آن، پس از خلق، اثر هنری قلمرو تجلی و ظهور و بروز پرسش های هنرمند می شود.


برای پاسخ به این پرسش یک توجیه دارم؛ من میثم زندی هستم... و می مانم، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما. محل کارم بصورت عمده در اتاق کار، روی صحنه و لوکیشن های مختلف بوده است. جشنواره را نیز به مثابه یک اجرای تئاتری دیدم. تمام روزهایش، تمرین تئاتر بود، با همان صحنه، لوکیشن و همان اتاق کار؛ به دنبال یک کنش زیبایی شناسانه.


و یک پرسش دیگر: آیا من به عنوان دبیر این جشنواره، کنشگری مطلوب برای جامعه تئاتر مازندران بوده ام؟ پرسشی بنیادین به نظر می رسد!
از اعتماد آقای جاودانی، حمایت معاونین و همکاران محترمشان در فرهنگ و ارشاد اسلامی، دوستان هنرمند و دلسوزان هنر در شهرستان ساری و استان مازندران که در این مدت یاری رسان ما بودند، ممنونم.
این روزها که در شهر تاریخی ساری، با همراهی دوستان هنرمند خویش به آماده سازی و برگزاری جشنواره تئاتر 28 مازندران مشغول بودم، مدام یک پرسش، ذهن مرا مخاطب خود قرار می داد که آیا این قلمرو، پاسخی به ندای درون و افقی برای آرمان های ما بوده است؟ فردای تئاتر مازندران، پاسخی حقیقی به این پرسش بنیادین خواهد داشت.


اشکال و فرم های متداول، متحجر و کنسرو شده، ره به جایی نمی برند. تئاتر ما باید حرکت کند، همراه با مردم، جامعه و جهان پیرامون خود.
حرکت؛ عنصر اصلی هنر و زیبایی، مسیر حیات و ممات.
هستی پیرامون ما، هر لحظه می سازد و ویران می کند و ما هنوز سخت محافظت می کنیم و قدمت می سازیم. ماده و معنا دائماً تغییر می پذیرد، هرچیز و هر کسی که الان زنده است، روزی خواهد مرد، نسل بشر منقرض خواهد شد، خورشید در هم خواهد پیچید، شهرها از بین خواهند رفت، حتی کره زمین هم نابود خواهد شد، کل کیهان یکباره از درون متلاشی یا ذره ذره سرد خواهد شد و از میان خواهد رفت، هستی به سرعت در حال حرکت است، ولی تئاتر ما ایستاده و لجوجانه به راه نمی افتد، همانند کودکی که لج کرده و از مرگ هیچ نمی داند.


ارزش ها را درک کرده و از آن استقبال نمایند. باید در نظر داشت که پیشرفت های اخیر، همه چیز را بالای سرش دگرگون ساخته است، واقعی و غیرواقعی، ملی و بین المللی، معتبر و غیرمعتبر، وام گیرنده و وام دهنده را در یکدیگر ادغام کرده و دنیای جدید در حال پدیدار شدن است و مشکل ما این جاست که ما نمی دانیم چه چیزی باید از آن بسازیم!
تئاتر باید بر توانایی خود برای به وجود آوردن آراء، باورها و ارزش های جدید اتکا کند و به تماشاگرانی دست یابد که حال پرسشی وجود دارد؛ آیا آثار نمایشی ما، قلمرو پرسش هایمان نسبت به جهان پیرامونی هست؟ آیا تئاتر ما و اقتصاد ما نسبت مناسبی با هم دارند؟ در دنیای معاصر، تئاتر کدام است؟ نسبت تئاتر ما با مخاطبان در سطح عمومی جامعه چگونه است؟
اصل پرسش نیازمند تحقیق و جست و جوی حقیقت است. هنرمند تئاتر، اهل حقیقت است.

 

تئاتر مازندران، جشنواره 28 خود را باید گرانیگاه تحول و توسعه قرار دهد. تئاتر این استان و این کشور ایستاده است و نیاز به تحول و حرکت دارد. همانگونه که شعر ما برای حرکت و نو شدن، بعد از یک هزاره به نیما یوشیج و پیروانش، نیازمند گشت، هنرهای نمایشی در ایران و مناطق فرهنگی خود به اندیشه نیمایی محتاج است. ظهور و بروز کک کی، آقادار، داروگ، ری را، الیکا، مانلی و مفاهیم وپرسشگری، کنشگری، حقیقت جویی، حرکت در مفاهیم و مصادیق، باید دغدغه تئاتر و هنرمندان تئاتر باشد.
می نمایند. بر عبث می پایم، تا دری بگشایم، در و دیوار بهم ریخته شان بر سرم می شکند.
این جشنواره را نباید برای همین جشنواره دید. باید آن را محور برنامه ریزی و متدلوژی خویش برای توسعه و حرکت قرار داد. تئاتر ایستا در محتوا و فرم، جشنواره های معمول و مرسوم، نمی توانند مبنای حرکت و توسعه قرار گیرند و بیهوده


مصادیق ارزشمند دیگر فرهنگ عامه مازندران که به شدت توسط هنرمندان عرصه نمایش مغفول مانده است و با اندیشه مدرن و منسجم نیما یوشیج به نشانه های ارزشمندی در هنر و ادبیات جهان بدل گشته و بر غنای زبان فارسی افزوده است.

 

با ادای احترام- میثم زندی

 




نظرات کاربران