در حال بارگذاری ...

رپرتوار تئاتری یک ضرورت فرهنگی هنری است

به گزارش تئاتر مازندران به نقل از همشهری، هفته گذشته مراسم پایانی رپرتوار تئاتری مازندران که با تلاش هنرمندان گروه تئاتر «صفیر» بابلسر در این شهر طراحی و اجرا شده بود، برگزار شد. «لیلا حسین‌زاده» هنرمند با تجربه و پرانرژی تئاتر استان، در یک پروسه طولانی برنامه‌ای را برای تئاتر بابلسر طراحی کرد که تا‌کنون هنرمندی یا حتی نهادی از نهادهای فرهنگی چنین کاری را انجام نداده است. اجرای 5 نمایش در 60 شب آن هم با یک گروه کار بسیار دشواری است که فقط تئاتری‌ها می‌توانند چالش‌های آن را درک کنند. این گروه به سرپرستی «لیلا حسین‌زاده» از 12 آذر تا 13 بهمن نمایش خیابانی «راهبران» و نمایش‌های صحنه‌ای «بی‌خوابی»، «خیاط ناشی»، «قصه‌های صفیر» و «رویای آفرینش» را روی صحنه برد. البته بماند که نمایش «بی‌خوابی» یک شب در میان با 2 فرم و کارگردانی متفاوت اجرا شد و «خیاط ناشی» هم 4 اپیزود مجزا داشت. همشهری مازندران پیش از آغاز این رپرتوار گفت‌وگویی با کارگردان و طراح این برنامه داشت. به بهانه پایان این رویداد هنری، گفت‌وگوی دیگری با این هنرمند انجام دادیم تا نگاه او را پس از برگزاری این رپرتوار تئاتری جویا شویم:

  • خانم حسین‌زاده، 5 نمایش را در 60 شب اجرا کردید. آن‌طوری که فکر می‌کردید برگزار شد؟

راستش بعضی اوقات انسان کاری‌ می‌کند که اگر به پشت سرش نگاه کند خودش شگفت‌زده می‌شود که چطور آن کار را انجام داده‌ است. به نظرم این یکی از همان کارهاست که من انجام دادم. در این چند شب از خودم می‌پرسم که اگر به عقب برگردم این کار را انجام می‌دهم یا نه. بدون تعارف گاهی پاسخم به خودم نه است.

  • یعنی پشیمان هستید؟

پشیمان که نه. ببینید، وقتی کار سختی را آغاز می‌کنیم درکی از جزئیات نداریم، جزییاتی که وقتی کار به خوبی تمام می‌شود می‌بینی آن را پشت سر گذاشته‌ای ،تازه از خودت می‌پرسی که مگر چقدر انرژی برای حل همه این مشکلات داشتی؟! به نظرم با مشکلات عجیب و غریبی که برای گروه پیش می‌آمد و اتفاقاتی که پیش‌بینی نکرده بودیم، این‌که توانستیم کار را به اجرا برسانیم شبیه یک معجزه بود.

  • پس شرایط خاصی را پشت سر گذاشتید.

بله. اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای مثل تغییر ناگهانی آب‌وهوا در زمان اجرای خیابانی «راهبران» و اجرا کردن نمایش در ورزشگاه، قطع برق سالن ورزشی، خاموش شدن فاز شب خیابانی که همیشه شب‌ها روشن بود، مصدوم شدن هنرپیشه، شکستن داربست و نردبان، اعزام شدن 2 تن از بچه‌ها به سربازی و بسیاری از مسائل غافلگیر کننده دیگر رخ داد. واقعاً این اتفاقات را که مرور می‌کنم عجیب و جالب است که همراه با بچه‌های گروه چه چالش‌هایی را در این 60 شب پشت‌سر گذاشتیم.
 در تمام این 60 شب حتی یک بار نتوانستیم در زمانی که اعلام کرده بودیم نمایش را روی صحنه ببریم. دلیلش هم اتفاقات غیرمترقبه بود که رخ می‌داد. حتی یک شب یکی از هنرپیشگان که سرباز است نتوانست به نمایش برسد و نقش او را دقیقاً پیش از اجرای نمایش بین هنرپیشگان دیگر تقسیم کردم. تا حدودی همیشه برای این موضوع پیش‌بینی می‌کنم. برای همین همیشه به بچه‌ها تاکید می‌کردم که به نقش‌های همدیگر مسلط شوند.

  • بین اجرای 5 نمایش فاصله‌ای وجود نداشت. این فشردگی برای گروه سنگین نبود؟

ناچار بودیم که به همین شکل اجرا کنیم. نباید بین کار وقفه می‌افتاد. اما واقعا کار سختی بود. چون تا اجرای نمایش چهارم، مجبور بودیم هر روز هم تمرین اجرای نمایش بعدی را داشته باشیم و هم نمایش اصلی را اجرا کنیم. به خاطر محدودیت‌های اجتماعی، نمی‌توانستیم خانم‌های گروه را تا دیروقت برای تمرین نگه داریم. برای همین پیش از اجرای اصلی، بچه‌ها در یک سالن دیگر مشغول تمرین روی نمایش دیگری بودند. مثلاً هر روز پیش از اجرای «راهبران»، بچه‌ها «بی‌خوابی» را تمرین می‌کردند. این موضوع کار را بسیار سخت می‌کرد.

  • با تمام این تفاسیر ارزیابی کیفی شما چیست؟

 من هیچ وقت از خودم راضی نمی‌شوم. فکر می‌کنم می‌شد بهتر از این هم باشیم. البته این بهتر شدن وابسته به عواملی خارج از دست کارگردان است. عواملی که ربطی به بچه‌های گروه ندارد. آن‌ها هم یک سری محدودیت‌ها در بازیگری دارند 90 درصد اعضا پرورش یافته گروه هستند و به سیاقی که می‌خواستم پرورش‌شان داده‌ام. خیلی چیزها را نیاموخته‌اند. بسیاری از حرکاتی را که مد نظرم بود بچه‌ها نمی‌توانستند اجرا کنند چون به قابلیت‌های ویژه فیزیکی دست نیافته‌اند.
 یک بخش دیگر هم بحث مالی بود. آن‌قدر که می‌خواستم دستم باز نبود تا در جزئیات کار مثل طراحی لباس و صحنه و پشتیبانی از اعضای گروه راحت عمل کنم. اما در مجموع از همه اعضای گروه راضی هستم. هر کدام به نوبه خودشان تا حدی که می‌توانستند نیرو و انرژی گذاشتند.
اما اتفاق خوب این بود که بسیاری از تماشاگران که اجرای سال‌های گذشته نمایش‌هایی مثل «خیاط ناشی»، «رویای آفرینش» یا «بی‌خوابی» را دیده بودند، می‌گفتند اجرای امسال بهتر و قوی‌تر بود. این نگاه برایم خوشایند بود. سعی کردم نمایش‌ها را رتوش کنم. برای همین تماشاگر امسال راضی‌تر از سال‌های قبل بود.

  • استقبال مردم چطور بود؟

بیشتر از این انتظار داشتم. اما به اندازه انرژی، زمان و مبلغی که برای تبلیغ صرف کردیم مخاطب جذب شد. یک سری عوامل هم مثل هم‌زمانی با فصل امتحانات در کم شدن مخاطب تاثیر داشت. البته در این برنامه موضوع جالب دیگری هم اتفاق افتاد. در حالی‌که برای نمایش «رویای آفرینش» تبلیغ پیامکی انجام نداده بودم، فروش این نمایش از سایر کارها که این تبلیغات را داشتند بیشتر بود.
اتفاق خوشایند دیگر حضور چندباره برخی از مخاطبان و شهروندان برای دیدن یک نمایش بود. افراد زیادی را می‌دیدم که برای دیدن یک نمایش حتی 4 شب آمده بودند. سعی کردیم به این افراد تخفیف ویژه بدهیم.

  • اهالی تئاتر چه واکنشی به این رویداد داشتند؟

پیش از هر پاسخی معتقدم مخاطب اصلی ما تئاتری‌ها مردم هستند، نه تئاتری‌ها. اما از همکارانم گله دارم. هم صنفی‌های من در سکوت از کنار این اتفاق گذشتند. البته تقریباً همه تئاتری‌های بابلسر حمایت کردند. منظورم همکارانم در شهرستان‌های استان است. هرچند عده‌ای به خاطر مشغله‌هایی که داشتند بابت نیامدن‌ عذرخواهی کردند. امسال وقتی میزبانی جشنواره تئاتر استان به بابلسر داده شد، با این‌که اثری در جشنواره نداشتم، خودم و اعضای گروه احساس کردیم که باید در کنار برگزارکنندگان باشیم. باورم این است که این حس همکاری باید در همه رویدادهای تئاتری باشد. حتی همیشه نیاز به حضور نیست. همین‌که حس کنیم دوستان تئاتری ما همراه ما هستند باعث دلگرمی است.

  • فکر می‌کنید به هدفی که در گفت‌وگوی پیش از آغاز رپرتوار خود داشتید، یعنی افزایش ارتباط بین مردم و تئاتر رسیدید؟

خیلی از مردم نیامدند. اما بازخوردهایی دیدم که برای من ارزش داشت. احساس می‌کنم گامی کوچک به سمت هدفم برداشتم. مثلاً برادرزاده‌ام تقریباً هر روز به من گزارش می‌داد که در دبیرستان صحبت از نمایش‌های گروه بود و دانش‌آموزان درباره تئاتر حرف می‌زدند.
همین‌که نام تئاتر در شهر بیان می‌شود خوب است. البته بازخوردهای مستقیم زیادی هم از سوی شهروندان مشاهده شد. تا حدودی تاثیری که می‌خواستم روی مخاطب گذاشته شد.

  •  با وجود این همه مشکل در اجرای این برنامه‌ها، به نظر شما رویدادهایی از این دست در تئاتر استان باید ادامه داشته باشد؟

به نظرم این یک ضرورت در تئاتر استان است. چون اینجا تئاتر جسته و گریخته کار می‌شود. لازم است که مردم به تئاتر عادت کنند. اما بهتر است تئاتری‌ها با همکاری هم این کار را انجام دهند. چون واقعاً به یک گروه فشار زیادی می‌آید. اگر مسئولان هم کمی دست از بروکراسی‌ بردارند شاید شرایط کمی بهتر شود. از این برنامه آقایان «صادق شفقت» و «عیسی رمضان‌نژاد» از اعضای شورای اسلامی شهر و اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان حمایت خوبی کردند. حتی در برخی مواقع از اعتبار شخصی خود خرج کردند. اما مصوبه شورای اسلامی برای پرداخت یک میلیون تومان بابت 5 اجرا به گروه هنوز اجرا نشده است.

  • سخن پایانی...

از همه عوامل و افرادی که در اجرای نمایش‌ها با ما همراه بودند به ویژه «کوثر نصراللهی»‌، «مهدی همایون‌زاده»، «صدرا عمویی»، «بشیر مجمع صنایع»، «رضا دابویه»، «آتنا غلام‌زاده»، «عباس عبدی»، «فرشاد فتحی»، «روجا آقاجانپور»، «سعید پور‌میرزا»، «میثم پورعباسی»، «محمد شعبانی»، «میلاد میرعباسی»، «علی شیرافکن»، «مونا احمدی»، «محمدامین محسنی»، «الیا غلامیان» و «مروا بهره‌مند» هنرپیشگان نمایش‌ها و «ابوالفضل برارخانی»(طراح نور)، «هدی صادقی»(مسئول سالن)، «احسان رضایی» و «ساطعه مظلومیان»(عکاس) و «رحیم رستمی» که در همه شرایط همراه گروه بود سپاسگزارم.




نظرات کاربران