کارگردان نمایش «فندق شکن»:
ساختار نمایشهای کودک و نوجوان با الگوبرداری درست تقویت شود
کارگردان نمایش «فندق شکن»: اگر قصد استفاده از تجارب موفق خارجیها را داریم، باید حواسمان باشد که داشتههای فرهنگی خودمان را تخریب نکنیم
از یکم ماه جاری نمایش «فندق شکن» اثر دیوید وود با ترجمه حسین فداییحسین، به کارگردانی حمیدرضا برزگر و آهنگسازی سعید سنبلیان، در سالن آمفیتئاتر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران روی صحنه رفت و تا 15 مرداد قرار است اجرا شود. این نمایش که در آن علی احمدی، ماهان طالبیان، بیتا جمشیدی، ملیکا حسنی، روجا دولتخواه و پویان بخشیان 6 هنرجوی کارگاه آموزشی برزگر در گروه تئاتر قطره و لیلا پیام» و باقر یحیینژاد 2 هنرمند باسابقه بازی میکنند، تا کنون با استقبال خانوادهها مواجه شده است. اگرچه معمولا از نمایشهای حوزه کودک و نوجوان استقبال میشود، اما «فندق شکن» با توجه به خارجی بودن متن، خوب مورد توجه خانوادهها قرار گرفته است.
این نمایش روایتی از زندگی تعدادی آجیل است که در نمایشگاه فروش بهاره برایشان به خاطر برخی اختلاف نظرها و نداشتن انسجام، چالشهایی به وجود میآید و در نهایت به این نتیجه میرسند که باید همه کارها را با وحدت و مشورت انجام دهند. تا جایی که آمارها نشان میدهد، «فندق شکن» نخستین نمایشنامه خارجی کودک و نوجوان است که در مازندران توسط یک کارگردان به نمایش تبدیل شده و روی صحنه رفته است. برزگر پیش از این نیز نمایشهایی در حوزه کودک و نوجوان روی صحنه برده است. با این نویسنده و کارگردان تئاتر استان درباره «فندق شکن» و ویژگیهای نمایش کودک و نوجوان به گفتوگو نشستیم:
آقای برزگر، استقبال از نمایش در هفته نخست اجرا چطور بود؟
خوشبختانه نمایش مورد توجه خانوادهها قرار گرفته و بازخوردهای خوبی از مخاطبان گرفتم. عمده مخاطبانی که دیدگاههایشان را پس از تماشای نمایش گفتند به چند ویژگی کار اشاره کردند که در زمان تولید جزو اهدافم بود. توجه به رنگ و لباس در نمایش، رعایت نکات آموزشی، به کار نبردن واژههای نامناسب برای کودکان و استفاده مناسب از موسیقی و حرکات فردی و گروهی مورادی بود که عمده خانوادهها به آنها اشاره کردند.
چه شد که «فندق شکن» را برای اجرا انتخاب کردید؟
معتقدم که ذائقهشناسی مخاطب یک اصل در همه هنرهاست. مخاطب امروز ما به واسطه افزایش رسانهها بسیار باهوشتر و آگاهتر از مخاطب یک یا دو دهه پیش است. برای همین ناچاریم که با این ماشین پرسرعت و در حال پیشرفت حرکت کنیم تا مخاطب جذب شود. در غیر این صورت توجه مخاطب به سمت آثار دیگر خواهد رفت. من خوشحال نیستم که امروز بچههای ما «باب اسفنجی» را قهرمان و شخصیت دوست داشتنی خود میدانند. اما باید بپذیریم که اگر چنین اتفاقی افتاده به خاطر این است که تولیدکنندگان این برنامهها کارشان را بهتر انجام میدهند. وقتی بهتر هستند باید از تجارب خوبشان بهره بگیریم. میتوانیم این تجارب را با داشتههای فرهنگی خودمان پیوند بزنیم تا آثار با کیفیت تولید کنیم.
یعنی باید توجه به متون خارجی بیشتر شود؟
نه. به هیچ وجه مخالف تولید کارهای بومی نیستم. هنرمندی که کار بومی تولید میکند هم یکی از جمع ما تولید کنندگان آثار هنری است. معتقدم ما باید در تولید آثارمان به ویژه برای رده سنی کودک و نوجوان، به همه ذائقهها توجه کنیم و در نهایت مخاطب خودش آنچه که میپسندد را انتخاب کند. با این کار رصد و آنالیز هم از سوی مخاطب انجام میشود. باور من این است که باید کاری کنیم تا آثار تولیدی خودمان به درجهای از کیفیت برسند که با متون باکیفیت خارجی برابری کنند.
هیچ کس منکر نمیشود که بسیاری از درامها و متون غربیها با کیفیت است. چون آنها برای نوشتن یک درام از فیلترهای علمی و اساسی عبور میکنند. ساختار اصولی نمایشنامهنویسی و شخصیتپردازی به دقت در آثارشان رعایت میشود و به همه جزییات توجه کامل دارند. برای همین با اینکه خودم نمایشنامهنویس هستم، وقتی «فندق شکن» را خواندم احساس کردم مخاطب آن را بهتر میپذیرد و با آن ارتباط برقرار میکند. این متن علاوه بر مخاطب برای بازیگران نمایش، شورای نظارت و مشاوران و دوستان من هم جذاب بود. بعضی از خانوادهها میگویند فرزندشان پس از دیدن نمایش درباره شخصیتهای نمایش صحبت میکند و انتظار دارد در قصههایی که میشنود آجیلها هم باشند. این موضوع اهمیت یک متن خوب را نشان میدهد. منظور من رسیدن نمایشنامههای خودمان به این سطح است.
این تفاوت در ساختار شامل چه جزییاتی میشود؟
مثلا تفاوت رفتار نقشهای منفی در متون خارجی و متون داخلی. در همین نمایش «فندق شکن» اوج خشونت شخصیت منفی این است که آجیلها را به شکلات تبدیل کند تا به بچهها بدهد. شکلاتساز برای اغفال آجیلها پیشنهادهای زیبا مثل قایقسواری در دریای شکلات را میدهد. ما در پینوکیو هیچ وقت ندیدیم که «گربه نرِ» و «روباه مکار» پینوکیو را به خوردن یا از بین رفتن تهدید کنند. اما در قصههای خودمان نقشهای منفی خشونت بیشتری دارند که بسیاری از آنها برای کودک و نوجوان امروزی قابل قبول نیست یا ابهاماتی ایجاد میکند.
یکی از نکات مهم برای من در انتخاب متن، ثابت ماندن کمدی متن غیرایرانی برای مخاطب ایرانی بود. یکی از ویژگیهای ما ایرانیها سخت خندیدن است. عمدتاً جوکهایی که در آنها کمتر خطوط قرمز رعایت شده، بیشتر ما را میخندانند. این دقیقا نکتهای است که در متون خارجی و به ویژه متونی که برای کودک و نوجوان مینویسند، با دقت از آن دوری میشود.
به نظر شما میشود ساختارها و فیلترهایی که سبب شده متون تولید شده برخی کشورها بهتر باشد را برای جامعه ایرانی استفاده کرد؟
بله. البته در این مسیر اگر قصد استفاده از تجارب موفق خارجیها را داریم، باید حواسمان باشد که داشتههای فرهنگی خودمان را تخریب نکنیم و الگوهای درست را به کار بگیریم. آنها فیلترهایی را در تولید نمایش و نوشتن نمایشنامه رعایت میکنند که باید این مسیر را برای غنیسازی سوژههای بومی خودمان به کار بگیریم. وقتی مجموعه نمایشنامههای کودک و نوجوان «دیوید وود» را بخوانیم با این دنیای زیبا که او برای تئاتر کودک و نوجوان ترسیم کرده مواجه میشویم. استفاده از عناصر جذابی مانند آجیل برای شخصیتسازی در متون ویژه کودکان، دنیای جدیدی را برای مخاطب اثر ایجاد میکند. عمده شخصیتهای داستانها و متون نمایشی داخلی ما حیوانات هستند و معمولا هم یک سری درگیریهای تکراری در این نمایشها بین برخی شخصیتها وجود دارد. این نوآوریها به ارتقاء سطح تولیدات خودمان کمک میکند و تعداد کارهای با کیفیت خوبی که توسط نویسندگان داخلی نوشته شده را افزایش میدهد.
معتقدید استقبال از «فندق شکن» در ساری خوب بود. این استقبال را ناشی از کارگردانی و اجرای خوب میدانید یا متن؟
به اعتقاد بسیاری از بزرگان تئاتر، نیمی از راه کارگردانی با انتخاب نمایشنامه طی میشود. به نظرم این متن فاکتورهای لازم برای اینکه یک درام قوی باشد را داشت و به من و اعضای گروه کمک کرد که نمایشنامه در اجرا نیز مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. البته در استفاده از این متون غیر ایرانی یک سری نکات هم باید رعایت شود. یکی اینه هنرپیشه هنگام بازی به واسطه غیرایرانی بودن متن، درگیر ادا و تیپهای شخصیتی تکراری نشود. این لبه تیغی است که بازیگر و کارگردان باید متوجه آن شود. دوم اینکه به خاطر ترجمه شدن اثر و تغییر زبان، مفاهیم در کارگردانی و اجرا به درستی بیان شوند. مثلا در نمایش موزیکال کودک و نوجوان، شعر پس از ترجمه تأثیری که در متن اصلی داشت را ندارد. بنابراین انتخاب متنی که ترجمهای قوی داشته باشد اهمیت زیادی دارد. خوشبختانه «سید حسین فداییحسین» خیلی خوب و روان نمایشنامههای «دیوید وود» را ترجمه کرد که همین شیوایی یکی از دلایل من برای انتخاب متن بود.
شما خودتان نویسنده هم هستید. فکر میکنید شرایط در استان و کشور برای تولید متون بومی و با رعایت نکات دقیق و حرفهای وجود دارد؟
اگر شرایط را نیروی انسانی بدانیم بله. حتی معتقدم همین حالا هم برخی از نویسندگان ما نمایشنامههای بسیار خوبی مینویسند. اما آموزش در این زمینه چندان جدی گرفته نمیشود. این جدی نگرفتن صرفا از سوی نهادهای متولی و آموزشی این بخش نیست، بخشی از آموزش در مطالعه شخصی حاصل میشود. خودمان هم باید برای ارتقاء کیفی آثارمان دست به کار شویم. دقت بالا به جزییات سبب شده که امروز میبینیم توجه به نمایشنامههای خارجی از نویسندگانی مانند «امانوئل اشمیت»، «ماتئی ویسنییک» و «نیل سایمون» هنوز در کشور بالاست. چون درامشان الگویی برای آموزش است. البته این اشکالی ندارد، اما ظرفیتهای داخلی خودمان کم نیستند.
این حساسیتها را برای تولید نمایش کودک هم به این اندازه جدی میدانید؟
اتفاقا جدیتر از نمایش بزرگسال است. باید حواسمان باشد که همه این جزییات، امروز مد نظر مخاطب کودک و نوجوان هست. با مخاطبی مواجه هستیم که به خاطر حضور در دنیای فناوری و داشتن اطلاعات بالا، حتی با سن کم قدرت تحلیل دارد. کارگردان یک نمایش رده سنی کودک، کاری شبیه به آموزگار پایه اول ابتدایی دارد. ما با مخاطبی طرف هستیم که هر چه به او القا کنیم را یاد میگیرد و در مسیر زندگی آیندهاش مفاهیم برآمده از آن را استفاده میکند. مخاطب نمایش کودک و نوجوان هنوز شخصیت کاملا شکل گرفتهای ندارد و با مفاهیم موجود در نمایش الگوسازی میکند که همین موضوع حساسیت کار ما را افزایش میدهد. بنابراین باید در انتخاب متن به بهترین شکل ممکن عمل کنیم.
سخن پایانی...
از همراهیهای مسئولان فرهنگ و ارشاد مازندران و ساری و شهرداری مرکز استان، سپاسگزارم. یک پیشنهاد هم به همه دستگاههای اداری استان دارم؛ اینکه در سراسر استان بلیط تئاتر را در هدیههای خود به کارکنان بگنجانند. قطعا با این کار کمک زیادی به هنر استان خواهند کرد.
گفت و گو: اشکان جهانآرای