علیرضا کوشک جلالی عضو کانون کارگردانان آلمان:
ضعف زیرساختهای تئاتری مازندران از انگیزه کارگردانان میکاهد
علیرضا کوشک جلالی در گفت و گو با تئاتر مازندران دیدگاه های خود درباره وضعیت تئاتر استان ها و دلایل حضور مستمرش در شهرستان ها را تشریح کرد
ابتدای این ماه کارگاه پنج روزه بازیگری-کارگردانی خلاق «علیرضا کوشک جلالی» به دعوت گروه تئاتر «مانا» و با همکاری انجمن هنرهای نمایشی استان مازندران و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشهر در سالن آمفی تئاتر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نوشهر برگزار شد و هنرجویان حاضر در این کارگاه گواهی پایان دوره دریافت کردند.
به گزارش تئاتر مازندران؛ در این کارگاه 5 روزه که از 29 خرداد تا 2 تیر برگزار شد، کوشکجلالی تجارب و دانش خود را برای پیشرفت بهتر و بیشتر هنرجویان تئاتر حاضر در کارگاه ارائه کرد.
وی برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر «کلن» آلمان در سال 2016، دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران است که از سال 1363 در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان فعالیت دارد. او بیشتر به زبان آلمانی مینویسد و با هنرپیشگان آلمانی کار میکند.
کوشک جلالی برای نمایشنامه «پا برهنه، لخت، قلبی در مشت» جایزه نمایشنامهنویسی آلمان را دریافت کرد. سال 1382گروه تئاتری «علی جلالی آنسامبل» را در شهر کلن پایهگذاری کرد و هم اکنون مسئول هنری این گروه است. از کوشکجلالی چهار نمایشنامه نیز توسط انتشارات تئاتر مونیخ آلمان چاپ شده است. سال 1389 یک تلهتئاتر 60 قسمتی طنز که بر اساس آثار «کارل والنتین» و « لوریو» تنظیم شده بود را برای تلویزیون ایران تولید کرد. او تاکنون بیش از 43 نمایش در آلمان و 15 نمایش در ایران به روی صحنه برده و جوایز زیادی در زمینه کارگردانی و نویسندگی در جشنوارههای تئاتری بینالمللی کسب کرده است.
5 اثر «پستچی پابلو نرودا»، «پوزه چرمی»، «با کاروان سوخته»، «محاصره شمال شرقی» و «من نفرت نمیورزم» از کوشک جلالی در سالهای اخیر در زمره نامزدهای بهترین اجراهای کشور آلمان قرار گرفتند. او سال 1387 هم برای نخستینبار، به عنوان کارگردان اپرا در شهر دورتموند یک اپرای ویژه کودکان را به صحنه برد.
وی در سالهای اخیر توجه زیادی به تئاتر شهرستانها داشته و سعی کرده است در نقاط مختلف ایران کارگاههای متعددی را برگزار کند. حضور 5 روزه او در نوشهر فرصتی ایجاد کرد که با این هنرمند بینالمللی کشورمان گپ و گفتی تئاتر داشته باشیم.
بده بستان هنری
وی در گفتوگو با تئاتر مازندران با بیان اینکه هر سال دستکم دو نمایش به زبان آلمانی روی صحنه میبرم اظهار کرد: به خاطر اینکه رابطهام با کشورم قطع نشود و از مشکلات تئاتر ایران بیخبر نمانم، وظیفه خودم میدانم پس از هر نمایشی که در آلمان به صحنه میبرم یک نمایش در تهران و یک نمایش هم در شهرستانها اجرا کنم. این کار، هم به خودم کمک میکند که از فرهنگ غنی ایران دور نمانم و هم باعث میشود متدهای مدرن بازیگری و کارگردانی که در آلمان یاد گرفتهام را به هنرجویان و هنرپیشگان ایرانی منتقل کنم. به نوعی یک بده بستان هنری است که برایم جذابیت دارد.
نویسنده و کارگردان شاخص تئاتر ایران و آلمان درباره وضعیت امکانات تئاتر ایران در مقایسه با آلمان گفت: فاصله امکانات تئاتری آلمان از نظر بودجه تئاتر، سالنهای مجهز و سایر امکانات با تهران به عنوان پایتخت کشور، بسیار زیاد است. این فاصله زمانی که از تهران به شهرستانها میآییم بیشتر هم میشود. این کمبودها، امکان کار کردن در ایران را بسیار سخت میکند، اما با تمام مشکلات موجود توانستهام فعالیتم را در قالب کارگاهها و اجراهای نمایش در شهرهایی مانند تبریز، کاشان، کرمان، لنگرود، رشت، آمل، قم، کرج، بندر دیر و نوشهر گسترش دهم.
آشناسازی جوانان با اندیشههای مدرن تئاتر
کوشکجلالی خاطرنشان کرد: استعدادهای بسیار زیادی در سراسر ایران وجود دارد، ولی امکانات برای شکوفایی این استعدادها فراهم نیست. من تلاش میکنم در حد توان به جوانان علاقهمند به تئاتر کمک کنم تا با اندیشههای مدرن تئاتری دنیا آشنا شوند.
عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران افزود: با توجه به مشاهداتم در نقاط مختلف کشور، بیشترین کمبود در حوزه تئاتر، مادی است و سپس کمبود امکانات سختافزاری و نرمافزاری از جمله سالنها و بودجه برای تئاتر مطرح میشود. در حالی که از نظر استعدادهای تئاتری در ایران غنی هستیم، اما هنرمندان تئاتر ایران از کمبود امکانات مادی بسیار زجر میکشند.
ضعف زیرساختهای تئاتری در مازندران
وی تصریح کرد: شهر کلن که محل زندگی من است یک میلیون و 100 هزار نفر جمعیت دارد. در این شهر بیش از 60 سالن تئاتر وجود دارد، در حالیکه در سراسر استان مازندران با جمعیتی حدود 3 برابر جمعیت شهر کلن نیمی از این امکانات و زیرساختهای تئاتری هم وجود ندارد. این فقر امکانات تئاتری بسیار دردناک است.
این هنرمند برجسته تئاتر وضعیت نامناسب زیرساختهای تئاتری در مازندران را عامل کاهش انگیزه اجرای نمایشهای با کیفیت در استان برشمرد و افزود: من از اینکه اجازه دادم نمایشم در بهترین سالن تئاتر نوشهر که فقط یک پروژکتور دارد و یکی از بلندگوها، آن هم با خِشخِش کار میکند اجرا شود، پشیمانم. چرا که شاهد بدترین اجرای یکی از بهترین نمایشنامههایم بودم. معتقدم کمر این نمایش که جایزه نمایشنامهنویسی آلمان را گرفته بود و 650 بار با موفقیت در کشورهای آلمان، سوئیس، اتریش، اکراین، آمریکا و کشورهای دیگر اجرا شده بود، در نوشهر شکست.
کوشکجلالی خاطرنشان کرد: البته یکی دیگر از دلایل این شکست هم، اطمینان به بازیگری بود که فکر میکردم اصول حرفهای بازیگری را حتی در غیبت 18 ماهه من، رعایت میکند. ولی گویا به دلیل بیماری، آن شب نتوانسته بود حتی به یک سوم کیفیت بازی در نقش برسد که جمع تمام این عناصر میشود فقر وحشتناکی که بر تئاتر ما سایه افکنده است.
جایگاه تئاتر در حفظ فرهنگ بومی
این کارگردان با تجربه ایرانی درباره تأثیر تئاتر در حفظ فرهنگ مناطق مختلف استانی، تصریح کرد: خردهفرهنگهایی در هر کشوری وجود دارد که برای حفظ آنها و گسترش فرهنگ ملی، میتوان از تئاتر کمک گرفت. آداب و سنن استانهای مختلف مانند مازندران باید حفظ شوند و حفظ این فرهنگها در حقیقت حفظ فرهنگ و آداب و سنن ملی است. تئاتر میتواند به این بخش کمک زیادی کند، ولی متأسفانه در این بخش سرمایهگذاری نمیشود.
وی افزود: شهرداریها و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بودجهای بگذارند تا هنرمندان بتوانند پژوهشهای قوی و اساسی در حوزه بومی و محلی منطقه خود داشته باشند. این کار در اروپا از سوی دولت انجام میشود و هنرمندان مورد حمایت واقع میشوند.
خطر انزوا در تئاتر ایران
کوشکجلالی با بیان اینکه خطر جدی در تئاتر ایران احساس میکنم، اظهار کرد: تئاتر ایران دچار سونامی وحشتناکی شده است. این هنر در ایران روز به روز از توده مردم دورتر میشود. این یعنی مردم خوراک فرهنگی پیدا نمیکنند.
این مدرس تئاتر اظهار کرد: نمایشهای ما تقریباً دو تکه شده است، یا تئاترهای بیمحتوا که فقط برای سرگرمی تماشاچی است یا تئاترهایی سوپرروشنفکری که ادعای «پست مدرنیسم» دارند و مردم عادی پس از 5 دقیقه تماشای اینگونه تئاترهای به اصطلاح «پست مدرن»، از سالن خارج میشوند و به جُنگها و تئاترهای «گلریزی» پناه میبرند. در حالیکه در اروپا بخش وسیعی از مردم به دیدن نمایشهای شکسپیر، چخوف، برشت، گولدونی، مولیر و بزرگانی از این قبیل میروند، اما تماشاچیان اینگونه نمایشها در ایران روز به روز خاصتر میشوند.
گفت و گو: محمدحسین ملایی کندلوسی