منتقد و نویسنده تئاتر:
جایگاه نقد در تئاتر استان هنوز مطلوب نیست
«رحیم ناظریان» نویسنده، کارشناس، مدرس دانشگاه و تحلیلگر هنر در گفتوگو با تئاتر مازندران به مسائلی پیرامون نقد و همچنین جایگاه نقد در جامعه فرهنگ و هنر مازندران پرداخت.
نقد یکی از بازوهای اساسی هر فعالیت محسوب میشود. همواره تاکید میشود که نقدها امکان پختگی را برای هر اثر فراهم میکنند و در صورتی که به این حوزه توجه شود، سرعت پیشرفت در هر اقدامی افزایش خواهد یافت. این مقوله در محافل هنری از جایگاه بسیار ویژهتری برخوردار است. مدتی است که در استان نی تلاش میشود تا توجه بیشتری به مقوله نقد لب شود. از نشستهای نقد و بررسی آثار نمایشی تا جلساتی که در گالری در زمینه نقد نقاشیها و سایر آثار هنری برگزار میشود و نشستهای نقد کتاب در شهرهای مختلف نشان دهنده همین افزایش توجه است. «رحیم ناظریان» متولد تنکابن، نویسنده، کارشناس، مدرس دانشگاه و تحلیلگر ادبی است که در گفتوگو با تئاتر مازندران به مسائلی پیرامون نقد و همچنین جایگاه نقد در جامعه فرهنگ و هنر مازندران پرداخته است. او نویسنده نمایشنامه «مارپیچ»، «شب آپاخر» و چند نمایشنامه دیگر است که نمایشنامه «سنگ فرش» او برگزیده نخستین دوره مسابقه نمایشنامه نویسی «اکبر رادی» شد. مقالات زیادی از او در مجلات هنری کشور چاپ شد و بیش از 10 دوره منتقد جشنواره تئاتر استان بود.
*آقای ناظریان، ابتدا یک تعریف ساده و جامع گرایانه از نقد داشته باشید و بعد هم تعریف تخصصی تر بدهید.
تعریف تخصصی نقد فرصت زیادی نیاز دارد. اما به صورت کلی در ادبیات یا هنر، نقد ارزیابی یا داوری اثر است. تعاریف کلاسیک یا مدرن دارد. در تاریخ نقد جدید از سال 1750 به بعد بارها تعریف نقد تغییر کرد. چون سویههای مختلف در ادبیات شکل گرفت. خیلی خلاصه و مفید بخواهیم بگوییم میشود گفت درباره یک اثر ارزیابی داشته باشیم و پیش از آن که اثر را داوری کنیم، بتوانیم آن را تحلیل و آنالیز کنیم، بعد آگاهانه درباره آن صحبت کنیم را میتوان نقد دانست.
*آنچه که در جامعه هنری خودمان با آن مواجه هستیم چه هست؟
خب واژه نقد بسیار فریبنده است. در گذشته خیلی دور نقد یک مساله کاملا اخلاقی بود. می توانستند اثر را فراموش کنند و به صاحب اثر بپردازند. خیلی دور هم نمیرویم. 120 سال پیش تولستوی در کتاب «هنر چیست» که اکنون هم در بیشتر کتابفروشیها عرضه میشود، از یک نویسنده بزرگی مثل ایپسن به بدی یاد میکند. چون ایپسن اخلاق خوبی ندارد. امروز هنوز این تعریف درستی از نقد در عوام یا مردم یا بخش غیر تخصصی جامعه شکل نگرفته است. از خیلیها اگر بخواهی بپرسی نقد چیست یا درباره یک فیلم بخواهند صحبت کنند، در وهله نخست به تخریب اثر میپردازند و فکر میکنند نقد، تخریب اثر است. اینها نکاتی است که در برداشت از نقد در محافل هنری میبینیم و با آن مواجهیم. یا در جشنواره تئاتر استان پس از این که نیم ساعت درباره یک اجرا صحبت کردم و از سالن بیرون آمدم، بیش از 10 نفر آمدند و گفتند چقدر محترمانه درباره اثر صحبت کردید. در حالیکه اصلا متوجه نشدند شاید این اثر در کلام من زیر و رو شد. اصلا بحث احترام گذاشتن نیست. نقد اصلا حتی نقد خیرخواهی هم ندارد. نقد در وهله نخست تحلیل و باز کردن یک اثر هست و بعد با اتکا به یک دیدگاه به چالش کشیدن آن اثر محسوب میشود.
*درباره نقد در مازندران بگویید. حال نقد چطور است؟
یک تجربه 13 ساله دارم در مازندران بیشتر در حوزه تئاتر. اما افخار بزرگی که دارم این است که از 13 سالگی عضو انجمن شعر تنکابن بودم و در کنار تیرداد نصری و مهرداد عارفانی، رویکردهای مختلف در برخورد با شعر را دیدم. در مازندران بیشتر در تئاتر، طی این سالها تنها چیزی که وجود داشت جشنواره بود و بحث نقد پس از یک اجرا. خود مسئولان باید در طول سال هم برای این که فرهنگ نقدپذیری شکل بگیرد تا بتوانیم بگوییم نقد سالمی داریم یا نه جلسه بگذارند. مثلا در حوزه سینما این کار را کنند. فیلمی که اسکار میگیرد در ادارات فرهنگ و ارشاد شهرستانها اکران و نقد شود.
*با این شرایط یعنی حال ما در نقد خوب نیست.
بله. همین طور است.
*رونق نقد در یک جامعه هنری الزامات غیر اداری هم دارد؟
فرهنگ بالایی را میطلبد که نقدپذیر شویم. این مسائل ربطی به مسائل خانوادگی و شخصی ندارد. شاید من در شنیدن نقد آثار هنریام نقدپذیر باشم، اما در زندگی شخصی نقد را نپذیرم. پس اینجا هر حرفی که میزنم در زمینه ادبیات و نقد ادبی و هنری است. فرهنگ بالایی را میطلبد که هنرمند درک کند آرای متفاوتی وجود دارد. منتقد در وهله نخست باید استدلال قوی داشته باشد و یک جانبهگرایانه به موضوع نگاه نکند. از سوی دیگر هنرمند باید بپذیرد آن چه که خلق کرده وحی منزل نیست و شاید ایراد دارد.
در جشنواره تئاتر استان یا نشستهای شعر این رویکرد را میبینم. بسیاری از کسانی که کار میکنند میتوانند بشنوند. این خیلی خوب است که تحمل شنیدن نقد را داریم. اما کیفیت نقدها به نظرم کم است و باید این جلسات بیشتر برگزار شود. در بسیاری از جلسات میبینم که حتی افراد با اصطلاحات تخصصی نقد هم آشنا نیستند.
*جریانی در استان ایجاد شده که برخی از کارگردانها پیش از اینکه نمایششان روی صحنه برود، جلسه گفتوگو میگذارند. این مفید است؟
شاید هدف کمک گرفتن از دیگران برای اجرای بهتر داشتن باشد. اما اگر بحث نقد باشد، باید مخاطب اجرا را ببیند. آن کسی که در جلسه گفتوگو شرکت میکند، قطعا اثر را دیده و همین کافی است. حتی یک مخاطب هم میتواند منتقد باشد. صرفا به اجرای عموم ربطی ندارد.
*برای اینکه نقد در جامعه هنری به ویژه در مازندران بتواند شکل بگیرد چه ظرفیت هایی لازم است؟
این بستگی به شکل، میزان و سطح تولیدات هنری ما دارد. البته این را در نظر بگیرید که در بحث نقد نمیتوانیم نقد را یک چیز جدا از ادبیات بدانیم. نقد خودش یه نحله و شکل ادبی است که میتواند مستقل عمل کند. اما خوانش یا تفسیر یا تاویل و تحلیل آثاری در استان مازندران در همه زمینههای هنری شامل فیلم، شعر، تئاتر، موسیقی و سایر رشتهها تولید میشوند، بستگی به نشستهای هنری، متولیان و حتی هزینهها دارد. هنرمندان را گرد هم بیاورند و بتوانند این ظرفیت را ایجاد کنند که پس از هر اجرایی در استان مازندران جلسه نقد برگزار شود. خوشبختانه میبینیم برخی از شهرهای مازندران گوی سبقت را از برخی شهرهای قدیمی و باتجربه در تئاتر استان ربودند. این هم به این دلیل است که طیفی از نسل کارگردانهای تئاتر که دانشآموخته دانشگاهها بودند وارد این حیطه شدند. این افراد ظرفیتهای خوبی برای گسترش نقد در استان هستند. میشود پس از هر اجرا جلسات نقد و بررسی گذاشت و کمکم مخاطبانی که مشتاق به دیدن تئاتر هستند را با این نکته هم آشنا کرد که یک اثر هنری که ممکن است خودشان قدرت نقد آن را نداشته باشند و یک منتقد بتواند لایههای ان اثر را کشف کند. اگر این فرهنگسازی شود، مطمئنا خیل بیشتری از مردم از هنر و آثار تولید شده هنری در استان لذت میبرند.
*سود نقد برای مخاطبان از نظر شما باز کردن لایههای کشف نشده اثر است.
مثالی میزنم. گفتیم نقد در دوره کلاسیک و دوره امروز. هر کدام از این ها کارکردهای خاص خودش را دارد. ادبیات دوره کلاسیک یا ادبیات سنتی و فولک مانند افسانهها یا قصههای عامیانه، خلق میشد و پیامی داشتند. چون رسانههایی مانند رادیو نبودند. مثلا «شنل قرمزی» خلق شد تا شنل قرمز نمادی باشد بر بلوغ دختر تا مواظب مردهای گرگنما باشد. پس این اثر یک اثر تک بعدی با یک پیام است که قرار بود به طیف خاصی از مردم پیامی را برساند. اما امروز دیگر این طور نیست. امروز یک اثر هنری و ادبی یقینا دارای افقهای معنایی بینهایتی میتواندباشد. مثل گذشته نیست که قصه پایان مشخص داشته باشد و بدانید قضیه چیست. گاهی یک فیلم سینمایی میبینید که اصلا در تحلیل آنچه که میبینید نبود و منتقد لایههای دیگری را برای شما باز میکند. پس شک نکنید که نقد کاربردی است.
*شما میفرمایید نقد هر اثر هنری بسیار میتواندمؤثر باشد. مخاطب با چه انگیزهای باید وارد این نشستهای نقد شود. گاهی نقدها در رسانهها منتشر میشود و گاهی هم جلسه حضوری است. انگیزه مخاطب چه باید باشد؟
این بحث سلیقهای است، اما پاسخ روشن است. اگر مخاطب به صورت تخصصی این هنر را دنبال کند یقینا آگاه است به این مساله که در پروسه نقد به دانش خود در تاویل اثر میفزاید. افرادی که فیلم میبینند و در اینترنت از آن فیلم میخوانند، میخواهند بدانند که چه چیزهایی را در فیلم کشف نکردند تا با پژوهش و خوانش نقدها آن لایهها را کشف کنند. به نظرم در مازندران پتانسیل و دانش لازم برای نقدهای علمی و مناسب وجود دارد، اگر به برگزاری این نشستها توجه شود، شک نکنید جوانهای با استعدادی در مازندران داریم که میتوان به دانش نقد کشور معرفی کرد.